همان یک نم باران کافی است تا آمدنت را آرزو کنم… یا ایها العزیز
اللهم عجل لولیک الفرج
دو روزیه هوا بارونیه
خیلی شندیم موقع باران دعا مستجابه، آخه بارون رحمت خدا است
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
در چهار هنگام، درهاى آسمان باز و دعا مستجاب مى شود: هنگام رويارو شدن صف ها (جهاد در راه خدا)، هنگام بارش باران، هنگام برپا شدن نماز، و هنگام ديدن كعبه.
نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) ج 1، ص354 و كنزالعمّال: ج 2 ص 101 ح 3334
امام على عليه السلام:
دعا كردن را در پنج هنگام، مغتنم شماريد: هنگام خواندن قرآن ، هنگام اذان ، هنگام بارش باران ، هنگام برخورد دو صف براى شهادت (جهاد در راه خدا)، و هنگام دعاى ستم ديده؛ زيرا هيچ مانعى ميان آن و عرش نيست.
به تازگی فیلمی هر شب از شبکه نسیم پخش می شد به اسم سارقان روح البته قبل ماه مبارک رمضان هم نصف شبا یکی از شبکه ها نشون می داد اینبار بر خلاف دفعه قبل کامل دیدمش
به نظرم فیلم خوبی بود و به موضوعی اشاره کرده بود که با وجود اهمیت زیادش و خطرات و آسیب های بزرگش کمتر در موردش پرداخته میشه حتی در توی حوزه ها وجوه مختلفی رو هم میتونه تحت شعاع قرار بده عقاید و باور های مردم، روان مردم و جامعه، سبک زندگی، خانواده، اقتصاد و حتی امنیت جامعه
اون موضوعی نیست جزء موضوع فرقه ها و فرقه سازی
یادم سال ها پیش در درس فرق و مذاهب و تدریس کردم البته اون موقع در مورد فرق اسلامی بحث بود ولی موقع اماده شدن برای تدریس که مطالعه میکردم از آراء و اندیشه های بعضی فرق شاخ دار می آوردم یا از بس مضحک بودن با خودم می گفتم کدوم انسان عاقلی این ها رو می پذیره در مورد ادیان مختلف مطالعه ای داشتم هم باز همون اتفاق افتاد
همیشه با خودم فکر می کردم فرق یا حتی این ادیان عجیب و غریب توی دنیا چطور می تونند آدمی و جذب کنن و مانع از تعقل افراد بشن
یه مثال ما قانونی در فقه مون داریم به اسم خمس که قرار فرد از درآمدش هر چی سر سال اضافه موند یک پنجمش رو پرداخت کنه هم من و هم شما می دونید افرادی که خمس پرداخت می کنن کم هستن و نتونستیم اینو توی جامعه مون جا بندازیم ولی جالب برخی فرقه ها کاری با فرد می کنن که کل دارایش تقدیم فرقه می کنه بی چون و چرا؟ از چی استفاده می کنن؟
دوستی بعد دیدن این فیلم شوخی می کرد از مسئولین این فرقه ها بخواین یه دوره آموزش تبلیغ برامون بذاره البته میگم شوخی بود
یکی از آشنایان ازم سوال کرد واقعا چرا اینجوریه؟ جوابی که تونستم بدم این بود دین کسی نمی خواد فریب بده و گول بزنه و یا باشستشوی مغزی مجبور به کاری بکنه عمل مومن زمانی ارزشمنده که با اختیار و تعقل اون انتخاب کنه و انجام بده وگرنه انسان مسخ شده که بی اختیار عملی انجام میده ارزشی نداره
خلاصه تو همین سریال به برخی سوالام جواب داده شد ولی کافی نبود معمولا آخر هر قسمت سریال یه متن کوتاه در مورد فرقه ها توی تیتراژ فیلم نوشته می شد با ذکر منبع و من دنبال اون منبع هستم تا مطالعه اش کنم
اسم کتاب هست: فرقه ها در میان ما
معرفی کتاب:
مولف : تالر سینگر مترجم : ابراهیم خدابنده نویسنده مقدمه کتاب : روبرت جی لیفتون ناشر کتاب : دانشگاه اصفهان تعداد صفحات :416
فرقهها در میان ما کتابی است روانشناسی نوشتهٔ مارگارت تالر سینگر و جانجا لالیچ با پیشگفتاری از روبرت جی ریفتون که از منظر روانشناسی به ظهور و گسترش فرقهها در دنیای معاصر میپردازد. نویسنده کتاب، با این که خودش هیچ وقت عضو بودن در فرقه ها را تجربه نکرده است، درک خیلی خوبی از کارکرد فرقه ها و تجربیات اعضای آن ها را به خواننده منتقل می کند. وی روانشناسی بالینی بود که به طور اختصاصی بر روی فرقه ها مطالعه می کرد و به اعضای آن ها مشاوره می داد. «فرقه ها در میان ما» نگاهی است جامع و عمیق به رفتار و مناسبات فرقه ها. سینگر در کتاب خود برآورد می کند که در دهه 90 حدود بیست میلیون آمریکایی مناسبات فرقه ها را تجربه کرده اند. نویسنده در کتاب به این پرسش های رایج درباره فرقه ها پاسخ می دهد:
فرقه چیست؟ فرقه ها چگونه اعضایشان را شستشوی ذهنی می دهند؟ چرا و چگونه افراد به فرقه ها می پیوندند؟ چه بر سر کودکان در فرقه ها می آید؟ چگونه می توان از فرقه رها شد؟
نویسنده کتاب:
مارگارت تالر سینگر (به انگلیسی: Margaret Thaler Singer) (زاده 1921 - درگذشته 2003) یک روانشناس اهل ایالات متحده آمریکا که ضد فرقهسازی بود. شستشوی مغزی و خانواده درمانی از عرصههای اصلی فعالیت وی بود. وی همچنین از بسیاری از نهادهای روانشناسی آمریکا جوایز و افتخاراتی را دریافت کرده بود. کتاب فرقهها در میان ما از عمدهترین تألیفات وی است.
شده جایی باشین تو جمع دوستان، همکاران و یا خانواده و کسی بیاد بگه شنیدین و یه مطلبی در مورد شخصی یا اشخاصی تعریف کنه گاهیی کنجکاوی باعث میشه با شوق گوش بدیم و از بس جالبه پیش دیگران هم بگیم و گاهی هم از این عمل ناراحت میشیم گاهی اعتراض می کنیم گاهی هم رومون نمیشه بگیم یه حکایت جالب و راهکار در مورد اینجور مواقع یا مواقعی که حرف جالبی شنیدیم و می خوایم نقل بکنیم:
? شخصی نزد سقراط رفت و گفت: گوش کن می خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می گفت.
??سقراط حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا نه؟
? کدام سه صافی؟
??اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟
? نه، من فقط آن را شنیده ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است..
??سقراط سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای. مسلما چیزی که می خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی ام می شود.
? دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند..
??بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می خورد؟
? نه، به هیچ وجه!
?? سقراط گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنى….
پ ن: واقعیت نمی دونم این مکالمه واقعا برا سقراط هست یا نه ولی مفهوم والا و زیبایی داره و قابل تامل و تفکره پ ن 2: نتیجه اخلاقی داستان هر وقت کسی برامون چیزی تعریف کرد سه سوال قبل از باور : 1. این حرف واقعیت داره؟ از تعریف کننده بپرسیم مطمئنی به چشم دیدی؟ بگه از فلانی شنیدم؛ پس واقعیت داشتنش جای شک و شبهه اس. 2. این حرف باعث خوشحالی و حال خوب من میشه؟ 3. آیا این حرف مفیده و فایده ای به حال من داره؟
پ ن 3: نتیجه اخلاقی بعدی داستان هر وقت خوستیم برا کسی چیزی تعریف کنیم سه سوال قبل از تعریف از خودمون بپرسیم: 1. این حرف واقعیت داره؟ 2. این حرف باعث خوشحالی و حال خوب شنونده میشه؟ 3. آیا این حرف مفیده و فایده ای به حال شنونده داره؟ پ ن 4: یادمون باشه حال خوب و فایده منظور حال خوب و فایده ای که از نظر شرع و عقل توجیه پذیر باشه
دیروز دوستی دنبال متن عربی حدیثی میگشتن کمکشون کردم و حدیث برام جالب اومد و یاد یه سخنرانی از آقای رحیم پور ازغدی «مطهری و تحجر شیعی (آسیب شناسی مناسک دینی)» افتادم
در مورد صفات منفی شیعه صحبت هایی کردند سخنرایشون توی جمع روحانیون بود حتی جایی به نقل از شهید مطهری گفتند که «مردم شیعه قالتاق ترین و مدعی ترین مردم هستند، …» از آقایون روحانی اعتراض کردند
شنیدن این سخنرانی خالی لطف نیست هم برای آگاهی خودمون و هم اینکه دین رو چطور به مردم معرفی کنیم:
البته خود منم گاهی به بعضی سخنان اعتراض دارم گاهی فقط جنبه های مثبت اونقدر گفته میشه که فکر می کنیم چون شیعه ایم حتما اهل بهشتیم و گناهانمون بخشیده شده اس یا به واسطه گریه در عزادری سیدالشهداء علیه السلام
اما حدیث:
امام كاظم عليه السلام ـ به موسى بن بكر واسطى ـ فرمود:
اگر من شيعيان خود را بررسى كنم مردمى نخواهم يافت مگر اهل حرف، و چون بيازمايمشان آنها را نخواهم يافت مگر از دين برگشته، و اگر در بوته ی آزمايششان گذارم از هزار نفر يك نفر هم سالم بيرون نيايد، و اگر غربالشان كنم چيزى جز آنچه از من است در غربال نماند. اينها دير زمانى است كه بر بالشها تكيه زدهاند و گفتهاند: ما شيعهی على هستيم و حال آنكه شيعه ی على تنها آن كسى است كه كردارش، گفتارش را تصديق كند.
ورای مباحث تاریخی و مقالات و کتابایی که در خصوص ایشون نوشته شده در مقاتل از کودکانی که در دشت کربلا حضور داشتند و شب اول اسارت از دنیا رفتن یا کودکانی که در کاروان اسرا حضور داشتند حالا با هر اسم و کنیه ای اما بودند. وقتی به این بچه ها فکر می کنم دلم میگیره از قساوت قلب اون آدم ها، از نامردیشون
دختر همیشه پیش همه آدما نماد لطافت و همه سعی می کنن با یه دختر بچه مثل گل برخورد کنن تا رنجیده و پژمرده نشه، دل کوچیکش نشکنه و اگر خدای نکرده دختری یتیم باشه که این حساسیت بیشتر میشه
چطور انسان به جایی میرسه که میتونه کودک مصیبت دیده ای رو آزار بده، کتکش بزنه، گوشوار از گوشش بکشه، گرسنه و تشنه نگهش دارن و در خرابه شام سر بریده پدر به یه دختر بچه هدیه کنه؟
وقتی به تاریخ نگاه میکنی میبینی کم نیستن همچین موجوداتی که اسم انسان یدک می کشن نیاز نیست زیاد توی تاریخ جستجو کنیم همین امروز رقیه ها توی دنیا کم نیستن یمن، سوریه، میانمار، فلسطین و …
به قول شهید مطهری باید یزید زمان و حسین زمان رو شناخت اصلا فلسفه عزاداری همینه،پیدا کردن شناخت، عبرت گیری و بصیرت افزایی