دوست داشتنی های من







فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




جستجو




محتواها


 << < فروردین 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



موتور جستجوی امین


جستجو


امروز هر دعای قشنگی که می تونیم برای همدیگه بکنیم ...

امروز روز دعا و استجابتش هست و خیلی شنیدیم دعا برای دیگران مستجاب هست پس بیاین برای هم دیگه بهترین ها رو از خدا بخوایم
اول فرج امام عصر عجل الله
دوم دعا برای سلامتی و عمر با عزت و موفقیت در راه حق برای رهبر عزیزمون و تمام علما و خادمین اسلام و امت اسلام
سوم نصرت و پیروزی برای رزمندگان اسلام و مظلومین جهان
چهارم سلامتی و عاقبت به خیری برای خانواده و دوستان مون
پنج شفای بیماران و رفع گرفتاری دردمندان
و هر دعای قشنگی که می تونیم برای همدیگه بکنیم
التماس دعا

153483496110896530-b.jpg

153483496110896532-b.jpg

153483496110896531-b.jpg

153483496010896533-b.jpg

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, دعا, سبک زندگی, نمامتن, اخلاق  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-05-30] [ 11:25:00 ق.ظ ]

از مردم توقع نداشته باشیم ...

 

تا حالا از کسی توقع داشتین به خاطرتون کاری بکنه یا به خاطرتون کاری نکنه

فرقی نمی کنه این فرد از  خانواده باشه یا دوستان یا همکاران

و اگه اون توقع تون برآورده نشده باشه چی میشه؟ چه حالی پیدا می کنید؟

شما خواننده محترم نمی دونم ولی اکثر آدما در همچین شرایطی دلخور میشن

افراد هر چی بهمون صمیمی تر و نزدیک تر، میزان توقعاتمون هم بالاتر به تبع اون در صورت برآورده نشدن توقعمون میزان دلخوری هم شدیدتر

فرقی نمی کنه هم توقعات به حق هستن یا نه (البته که از نظر فرد متوقع قطعا به حق هست)

گاهی اونقدر جنبه احساسی قضیه غلبه می کنه که منطق به کل تعطیل میشه یا به طرف مقابل اجازه توضیح نمیدیم یا اگه هم اجازه بدیم به نظرمون توضیحاتش غیر منطقی

و گاهی تا قهر هم پیش میریم و به نوعی آرامش خودمون و اطرافیان بهم میزنیم

 

آرامش همون کیمیایی که حاضریم به خاطر به دست آوردنش هر کاری بکنیم.

 

امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند:

بهترین راحتى و آسودگى، بى‌‏توقعى از مردم است.


اَرْوَحُ الرَّوْحِ اَلْیَأسُ مِنَ النّاسِ

کافى: ج 8، ص 243، ح 337

 

میدونم اینکه از نزدیکانمون توقع نداشته باشیم کار سختیه ولی فک کنم با تمرین بشه بهش رسید.


1531121430slide1.jpg

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, سبک زندگی, نمامتن, اخلاق, اجتماعی, امام صادق علیه السلام  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-04-18] [ 11:55:00 ق.ظ ]

کتابی جالب، خواندنی و البته شرمنده کننده ...

کتابی بود که دوس داشتم بخونم اما چون هنوز با جناب پل سارتر  در کتاب تهوع و امتحاناتی که دارم (برا قبولیم دعا کنید) درگیر بودم فرصت نمی شد

علت علاقه به مطالعه اش:

کتابی  که شنیده بودم رهبری توصیه کردن خونده بشه و تعریفش کردن

کتابی که مطالبش واقعی و رئال بود چون خاطرات یک نفر هست

کتابی که درمورد اسلام و تشیع و تبلیغش هست

کتابی که در مورد سبک زندگی حرف میزنه

کتابی که به بعضی سوالات جواب داده

چند روز پیش محل کارم که اومد دیدم یه جعبه پستی هست بازش کردم چند تا کتاب خوب کتابایی که با نذر فرهنگی دوستان طلبه خریداری شده بود و یکی از اون کتاب ها کتاب مورد نظر من بود

وسوسه شدم بخونمش

درگیر بین درس و خوندن کتاب (کتاب تهوع به خاطر امتحانات رفته مرخصی)

بالاخره جناب عقل این درگیری به پیشنهاد خوبشون خاتمه دادن درس و موقع استراحت کتاب

چشمتون روز بد نبینه اولین فرصت استراحت کتاب شروع کردم سر بلند کردم دیدم 60 صفحه از کتاب خوندم یه نگاه به ساعت و یه نگاه به کتاب

کتاب گذاشتم کنار فرصت بعدی استراحت 40 صفحه دیگه

روز دوم مطالعه درس شروع کردم اولین فرصت استراحت کتاب شروع کردم یه زمان دیدم کتاب تموم شده و من ساعت ها پای کتاب نشستم چون رو مطالب فکر می کردم

بعد پایان کتاب هم خوشحال بودم هم ناراحت و هم شرمنده

خوشحال چیزایی خوبی یاد گرفتم روش بحث، دید جدیدی از فرهنگ فرانسه و غرب، جواب های جدید یا با بیان دیگه برای بعضی سوالا و …

ناراحت چون درس نخوندم و کلی فرصت از دستم رفت

و شرمنده چون حس کردم به عنوان طلبه چیکار کردم چقدر تونستم به زبون و فهم افراد جامعه سوالاتشون جواب بدم، چقدر در جواب دادن صبورم، چقدر برای وظیفه ام که تبلیغ دینه وقت گذاشتم (مطالعه، یادگیری، به روز کردن اطاعاتم و آشنایی با شبهات جدید و پاسخشون، ارتباط با جامعه و افرادش و پاسخگو بودن) و …

 

حدس زدین چه کتابیه؟ یا کنجکاو شدین بدونین چه کتابیه؟

 

برای معرفی کتاب متنی از سایت نشر آثار رهبری میذارم:

«خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس».» منبع

 

شناختین؟

 

کتاب بسیار زیبا و پرمحتوا و شیرین:

خاطرات سفیر

خاطرات سفیر

 

کتاب «خاطرات سفیر» به روایت خانم نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند.

نیلوفر شادمهری

 

او شد سفیر ایران، یا بهتر بگوییم سفیر اسلام در قلب‌کشور فرانسه. بانویی محجبه و‌ شاید کمی متفاوت از هم‌سالان و همکلاسی‌های خود که برای تکمیل تحصیلاتش در رشته‌ی طراحی صنعتی، برای مدتی ایران را به مقصد فرانسه ترک می‌کند و اینگونه خاطرات سفیر آغاز می‌شود.

 

 

موضوعات: دوس داشتنی, جهان اسلام, سبک زندگی, بیانات مقام معظم رهبری, کتاب, معرفی کتاب, اخلاق  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-03-28] [ 02:33:00 ب.ظ ]

خودتون عاقل می دونید؟ یا بهتره بپرسم آیا عاقل هستید؟ ...

یه جا خوندم که نوشته بود « عقل تنها نعمتی است كه درهمه به عدالت و به قدر كمال تقسیم شده است». شاید علت گفتن این جمله این باشه که هیچ کس حاضر نیست بگه که عقلش کمه!!!

 

ولی

تا حالا بهش فکر کردین

عاقل واقعی کیه؟

که به کی میگن عاقل؟

یا اینکه شما خودتون عاقل هستین یا نه؟

 

گاهی شده این سوال بکنم امروز  وقتی داشتم مسابقه کتابخوانی آنلاین مسابقه طعم رمضان   جواب میدادم که جواب باید از کتاب 150 درس زندگی از آیت الله مکارم شیرازی پیدا میکردم؛ جواب سوالم پیدا کردم در صفحه از کتاب با همین عنوان:

عاقل کیست؟

از حضرت امیرمؤمنان على(علیه السلام) تقاضا کردند: عاقل را براى ما توصیف کن، فرمود:


اَلْعاقِلُ هُوَالَّذِى یَضَعُ الشَّىءَ مَواضِعَهُ(نهج البلاغه، کلمات قصار)

 

ترجمه
عاقل کسى است که هر چیز را به جاى خود مى نهد.

شرح کوتاه
   در میان مفهوم و معناى عقل، سخن بسیار گفته اند; اما جمله کوتاه فوق بهترین تعبیرى است که در این زمینه وارد شده است. عقل چیزى جز این نیست که هر چیز را به جاى خود نهند، هر شخصى را در محل شایسته و مناسب خود در اجتماع قرار دهند، غم و شادى، دوستى و دشمنى، نرمش و خشونت، محبّت و شدت عمل، عبادت، کسب و کار و تفریح سالم و هر کار دیگر را در جاى خود و به وقت خود انجام دهند.

 

عاقل کیست؟

برام جالب بود و جای تامل داشت

و یک سوال جدید برام ایجاد شد:

آیا من با این تعریف عاقل هستم؟

 

پ ن 1: این حدیث به این شکل در جستجو در نهج البلاغه پیدا نکردم بلکه در حکمت 235 به همین مضمون ولی به شکل زیر آمده است:

به اميرمؤمنان گفته شد كه خردمند را براى ما وصف كن ، حضرت فرمود : «خردمند، كسى است كه هر چيز را بر جاى خود نهد»

أنَّهُ قيلَ لَهُ : صِف لَنَا العاقِلَ ، فَقالَ عليه السلام : هُوَ الَّذي يَضَعُ الشَّيءَ مَواضِعَهُ

پ ن 2: ترجمه ای دیگر از حدیث که به نظرم جالب تر و گویا تر بود:

به امام على عليه السلام عرض شد : خردمند را براى ما توصيف كن . حضرت فرمود : خردمند كسى است كه هر چيزى را در جاى خود به كار برد.

پ ن 3: این حدیث در کتاب شریف بحار الأنوار : ج 1 ص 160 ح 36 هم آمده است. در مورد سایر کتب حدیثی نگاه نکردم.

پ ن 4: برای این حدیث سه تا عکس نوشته تولیدی هم هست

عاقل کیست؟

 

عاقل کیست؟

 

عاقل کیست؟

 

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, سبک زندگی, نمامتن, امام علی علیه السلام, کتاب  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-03-24] [ 04:11:00 ب.ظ ]

تسویف (امروز و فردا کردن ) ...

فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی، وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی

من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم، و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمده ام

فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی، وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی

فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی، وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی

اما تسویف چیه که نتیجه اش بنا به گفته امام در دعای ابوحمره ناامیدی میرسه

تسویف از ریشة سوف و به معنای تأخیر انداختن، مماطله و امروز و فردا کردن و کار امروز را به فردا انداختن است.

گاهی حالتی در انسان به وجود می آید که او خود می داند در کاری اشتباه می کند و قصد برگشتن از آن کار را هم دارد؛ اما گویی توان تصمیم گیری و اقدام کردن را از دست داده است و هرگاه تصمیم به بازگشت می گیرد، وسوسه می شود که هنوز فرصت بسیار است و خویشتن را به فردا وعده می دهد و انجام آن کار را به وقت دیگری موکول می کند. لحظه ها پشت سر هم می آیند و می روند و او اسیر کارهای دیگری است. این حالت، ممکن است هم درکارهای مادی پیش آید و هم در کارهای معنوی. به این حالت «تسویف» یا «مطال» گفته می شود.

همان طور که «تسویف» در امور مادی و دنیوی، انسان را از تنگی وقت غافل می کند و از انجام آن کار باز می دارد، در امور معنوی نیز باعث غفلت او از خدا، مرگ و قیامت می شود و از اعمال نیک باز می دارد.

در آموزه های معصومان (ع) به شدت چنین حالتی تقبیح و به عواقب آن هشدار داده شده است. امام علی(ع) در دعای کمیل از این حالت به خدا شکایت کرده، می فرماید: «و خدعتنی الدنیا بغرورها و نفسی بجنایتها و مطالی؛ و دنیا مرا با غرور (و ظاهر فریبنده اش) فریفته است، و نفسم با جنایتش، و با مماطله کردنم (مرا بازداشته است)»[اسکندری، مصطفی؛ نشریه خُلُق، فروردین و اردیبهشت 1388 - شماره10.]

یکی از مکاید و حیل شیطان تسویف در توبه است، به این معنی که توبه بنده را به تأخیر اندازد و وسوسه می کند که چون فرصت باقی است، به فلان گناه اقدام نما و بعد از آن توبه کن، غافل از آن که عقوبت گناه متحقق، و بر فرض توبه، قبول آن مشکوک می باشد، حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرماید: ترک الذّنب اهون من طلب التّوبة: [نهج البلاغه، ص 501.] ترک گناه آسانتر است از طلب توبه.[تفسیر اثنا عشری، ج‏11، ص14.]

 


و دو حدیث درباره تسویف

152836177010531468714735937227.jpg

تسویف

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, دعا, سبک زندگی, نمامتن, رمضان, تلنگر, اخلاق, فرهنگی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-03-17] [ 01:24:00 ب.ظ ]