دوست داشتنی های من







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو




محتواها


 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



موتور جستجوی امین


جستجو


کتابخوانی نوروزی (نتیجه) ...

#کتابخوانی_نوروز
قرار بود تعطیلات نوروز کتاب تهوع از ژان پل سارتر بخونم
ولی متاسفانه تمومش نکردم به دلایل مختلف از جمله اینکه کتاب سنگینیه و باید با تامل خوند و گاهی فرد اونقدر سردرگم می کنه که واقعا حالت تهوع بهش دست میده و نیاز هس کتاب بذاری کنار به ذهنت استراحت بدی و کمی فکر کنی و ادمه بدی
البته به نظرم برای فهم بهتر کتاب خواننده باید با فلسفه مقداری آشنایی داشته باشه وگرنه سردرگمی بیشتر میشه فهم کتاب و مقصود نویسنده سخت تر

رمان تهوع

رمان تهوع

کتابخوانی نوروز

موضوعات: دوس داشتنی, کتاب, عید نوروز  لینک ثابت
[شنبه 1397-01-18] [ 12:20:00 ب.ظ ]

کتاب خوانی نوروزی معرفی کتاب تهوع ...



کتابی که در حال مطالعه هستم و قطعا تعطیلات عید هم خواهم خوند کتاب تهوع نوشته ژان پل سارتر
رمانی فلسفس در باره وجود و اصالت آن
اگه به رمان های فلسفی علاقه مند باشید رمان جالبیه و ذهن درگیر و مجبور به تفکر می کنه

توضیح
تهوع (به فرانسوی: La Nausée) یکی از معروف‌ترین رمانهای ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده اگزیستانسیالیست فرانسوی است که در سال 1938، زمانی که سارتر استاد دانشگاه بود، منتشر شد. این اولین رمان سارتر می‌باشد و از نظر خودش یکی از بهترین نوشته‌هایش نیز هست.



1520408575b000jb8a01._sr_1000_.jpg

1520408575l52nv2855p3d36k._sr_1000_.jpg

موضوعات: دوس داشتنی, کتاب, عید نوروز  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ب.ظ ]

پدر واقعی ما ...

  بی خوابی زده به سرم

برا همین یه سراغ بازی کامپیوتری رفتم بلکه ذهنم خسته شه ولی نشد برا همین تصمیم گرفتم مطالعه کنم

چون همه کتاب شب های بی قراری نخوندم و هر از گاهی یه تیتری که به دلم بشینه رو می خونم رفتم سراغ فهرست،

یه تیتر جذبم کرد «پدر واقعی ما» مطب چند خطی صفحه ۵۲ کتاب ولی قابل تامل و دلیلی برای فکر کردن

قبلا هم توی روایات دیده بودم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، خودشون و امام علی علیه السلام رو به عنوان پدر امت معرفی کردن

 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

«هر کس عاقّ والدینش شود، لعنت خدا بر او باد! بدانید که من و علی پدران این امّت هستیم. هر کس عاقّ ما شود، لعنت خدا بر او باد!»

محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 95، باب 6؛ عیون اخبار الرّضا علیه السلام، ج 2، ص 86.

روی این حساب ما آدما علاوه بر پدر بیولوژیک مون پدر معنوی هم داریم و بنابراین همون جور که پدر بیولوژیک می تونه بچه ش عاق کنه پدر معنوی هم می تونه

بنا به این روایت و روایتی که در کتاب شب های بی قراری از امام رضا علیه السلام که فرموده اند: «امام آن پدر مهربان و دلسوز تو است …» کافی ج ۱ ص ۱۹۸  اومده، پیامبر و ائمه علیهم سلام پدران معنوی ما هستند. امام عصر عج الله به عنوان امام زمان ما، پدر معنوی ما هم هست و وای به روزی که به خاطر اعمالمون توسط ایشون عاق بشیم.

در ادامه کتاب عاق رو توضیح داده:

 

«عقوق به معنای ایذا و اذیت و آزار دادن هست.»

 

اینجا سوال مهمی پیش میاد آیا کاری کردیم که پدر مهربان معنویمون اذیت شده باشن و از ما رنجیده خاطر شده باشن؟

اگه درست فکر کنیم خیلی ها مون مواردی رو در زندگی روز مره مون پیدا خواهیم کرد که مورد رضایتشون نیست و از مواردی هست که ما رو از اون نهی کردن.

جایی خوندم نامه اعمال ما رو در مواقع معینی به امام عرضه می کن.

با این بحث پدر معنوی یاد پدری می افتم که مثلا میره مدرسه بچه اش پرونده بچه رو میذارن جلوش و یکی یکی خرابکاریا و شیطنتا و خطاهای بچه ش رو می شمرن. چه حالی میشه اون پدر؟1

ولی باباها نسبت به بچه هاشون مهربونن، خیلی زود و با هر خطایی بچه شونو عاق نمی کنن. خدا اون روز نیاره! غالبا وقتی کارد به استخوان می رسه یا خطاها خیلی بزرگ میشن، حرف از عاق پیش میاد.

خود ائمه علیهم السلام امر فرمودند حتی اگه گنه کار هم بودیم ازشون رو برنگردونیم.

شاید این روایت شنیده باشین:

«جوان مسلمان و شیعه ای در زمان امام صادق علیه السلام شراب خورده بود و با همین وضعیت در کوچه ای راه می رفت. امام صادق علیه السلام را در کوچه دید خیلی خجالت کشید . خواست فرار کند و برگردد دید کوچه بن بست است. روی خود را به طرف دیوار کرد و سر خود را پایین انداخت. فکر کرد اگر این کار را بکند امام او را نمی بیند . امام صادق علیه السلام از کنار او رد شدند و دستی بر شانه ی او زده و گفتند اگر گناه هم کردید از ما روی بر نگردانید.»


در آیه ی 159 سوره ی آل عمران خدا به پیغمبر می فرماید: ای رسول ما این مردم نافرمانی کردند. یا حرف تو را بر روی زمین گذاشتند یا حرف من خدا را که هردوی آن نیز از یک جنس است. من واسطه می شوم که تو از آنها بگذری و آنها را ببخشی ، تو هم واسطه بشو من آنهارا می بخشم .» منبع

 

و سوال مهم تر آیا کاری کردیم که ممکن عاق شده باشیم؟

عاق والدین خیلی تاثیرات منفی توی زندگی مادی و معنوی فرد داره، مثل دور شدن از رحمت الهی و  مورد غضب خدا قرار گرفتن، محرومیت از بهشت، قبول نشدن نماز، عدم استجابت دعا و ذلیل شدن و کم شدن مال و …

 

حالا که نمی دوینم با اعمالمون باعث شدیم عاق بشیم یا نه و می دونیم احتمالش هم هس و از طرفی هم امید به مهربونی و دلسوزی پدر داریم مثل مواقعی که پدر یا مادر یا عزیزی از مون دلگیره روزهای خاص و مورد احترام انتخاب می کنیم و برای عذر خواهی می ریم تا به حرمت اون روز یا شب ببخشیده بشیم. الان هم یک شب خیلی مهم پیش رومونه، شب قدر شب بیست و سوم، رمضان شاید مناسب ترین زمان  باشه تا از پدر معنوی مون عذر خواهی کنیم و امیدوار باشیم به حرمت این شب بسیار مهم که تقدیرها رقم می خوره علاوه بر اینکه از خطاهامون بگذرن، بینما و حضرت حق واسطه بشن تا خدای متعال هم از ما بگذره و بهترین ها رو برای سال بعدمون مشخص کنه. ان شاء الله

 

 

 

 

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, سبک زندگی, امام علی النقی علیه السلام, اهل بیت علیهم السلام, رمضان, کتاب, امام زمان عج الله, اخلاق, محمد مصطفی صلی الله علیه و آله  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-04-08] [ 04:28:00 ق.ظ ]

دعای عبرات ...

 

در کتاب شب های بی قراری در اواخر کتاب (صفحه 78) زیر عنوان «امام زمان علیه السلام بی تاب شده اند» دعایی آمده به نام دعای عبرات (اشک ها) با ترجمه ای بسیار زیبا که این دعا از سوی امام زمان عج الله توصیه شده برای مواقع گرفتاری

برام جالب بود تا حالا این دعا رو ندیده بودم برای همین مختصری در موردش جستجو کردم

یکی از یافته هام این بود:

علّامه حلّى ‏رحمه الله در آخر كتاب «منهاج الصلاح» در مورد دعاى عبرات گويد:

اين دعاى معروفى است كه از امام صادق ‏عليه السلام روايت شده است.

اين دعا از جانب سيّد بزرگوار رضى الدين محمّد بن محمّد آوى ‏رحمه الله حكايت‏ معروفى دارد كه به خطّ يكى از فضلاء در حاشيه همان كتاب نوشته شده است.

مولا سعيد فخر الدين محمّد فرزند شيخ بزرگوار جمال الدين از پدر، از جدّ فقيهش يوسف، از سيّد رضى مذكور نقل مى‏ كند، و مى‏ گويد:

سيّد رضى الدين در دست يكى از اميرهاى جرماغون مدّت زيادى اسير بود، وى ‏رفتار سختى با او داشت، و در غذا و آب نيز او را در مضيقه قرار مى‏ داد.

شبى از شبها حضرت خلف صالح امام منتظر ارواحنا فداه را در خواب مى ‏بيند و گريه ‏مى‏ كند و مى ‏گويد: اى مولاى من! درباره رهايى من از دست اين ستمگران شفاعت ‏نماييد.

حضرت مى ‏فرمايد: دعاى عبرات را بخوان.

مى‏ گويد: دعاى عبرات كدام است؟

مى‏ فرمايد: آن دعايى كه در كتاب مصباح تو نوشته شده است.

مى‏ گويد: مولاى من! در مصباح من چنين دعايى نيست.

مى‏ فرمايد: بنگر تا پيدا كنى.

سيّد از خواب بيدار مى‏ شود، و نماز صبح را مى‏ خواند، كتاب مصباح را مى‏ گشايد، در ميان ورق‏ه اى آن اين دعا را كه در ورقه‏ اى نوشته شده بود، مى ‏بيند؛ اين ‏دعا را چهل مرتبه مى‏ خواند.

از طرفى اميرِ جرماغون دو زن داشت، يكى از آنها؛ زنى عاقل و باتدبير بود كه در امور خود با او مشورت مى‏ نمود، و بسيار مورد اعتماد امير بود.

روزى كه نوبت او بود امير به خانه او مى‏ آيد، زنش مى‏ گويد: آيا يكى از فرزندان‏ امير مؤمنان على‏ عليه السلام را دستگير كرده ‏اى؟

مى‏ گويد: براى چه مى‏ پرسى؟

زن مى ‏گويد: شخصى را كه صورتش مثل آفتاب مى‏ درخشيد، در عالم خواب ‏ديدم؛ او با دو انگشت گلوى مرا فشرد و فرمود: شوهر تو فرزند مرا دستگير نموده، و او را در غذا و آب در تنگنا قرار داده است.

عرض كردم: آقاى من! شما كيستيد؟

فرمود: من على بن ابى طالب ‏عليه السلام هستم، به شوهرت بگو: اگر فرزندم را رها نكند خانه او را خراب خواهم نمود.

چون اين خبر به گوش سلطان رسيد، اظهار بى اطّلاعى نموده و اميران و نايبان‏ خود را طلبيد و گفت: چه كسى نزد شما محبوس است؟

گفتند: پيرمرد علوى كه خود دستور به دستگيرى او داده ‏اى.

گفت: او را رها كنيد، و اسبى سوارى به او داده و راه را به او نشان دهيد تا به‏ خانه ‏اش برود.

محدث نوری؛ نجم ثاقب؛ باب هفتم؛ حکایت 22

یافته بعدی:

از علاّمه حلّى‏ رحمه الله نقل كرديم كه دعاى عبرات مربوط به مولاى‏ مان حضرت امام صادق‏ عليه السلام است و امام عصر صلوات اللَّه عليه به سيّد رضى الدين آوى رحمه الله دستور قرائت آن را داد . البتّه برخى از بزرگان گمان كرده ‏اند كه اين دعا را از ابتدا ، حضرت مهدى ارواحنا فداه فرموده ‏اند . و منبع دعا رو کتاب البلد الأمين : 461  معرفی کرده است. منبع

بین چند تا ترجمه ای که دیدم این ترجمه رو دوس داشتم که براتون میذارم برای دیدن متن عربی دعا می تونید به کتاب سال های بی قراری یا صحیفه مهدیه و یا سایت داشنامه مهدویت مراجعه کنید. و یا از این لینک دانلود کنید.

 

دعای عبرات

 

اما ترجمه دعای عبرات:

ما ، در اين جا «دعاى عبرات» را از كتاب «بلد الأمين» مرحوم كفعمى اعلى اللَّه مقامه نقل مى‏ كنيم ، ايشان فرموده است :

اين ، دعايى بزرگ و با ارزش است كه از امام قائم صلوات اللَّه عليه روايت شده است و در امور مهمّ و مشكلات بزرگ خوانده مى‏ شود ؛ اين دعا را «دعاى عبرات» ناميده ‏اند . (و دعا اين است):

بار الها ؛ از تو درخواست مى‏ كنم اى رحم كننده بر قطرات اشك‏ها و اى برطرف كنندۀ سوز دل‏ها ؛ تو كسى هستى كه ابرهاى محنت و اندوه را پراكنده مى‏ كنى در حالى كه بسيار سنگين و پربار شده‏ اند؛ و ابرهاى فتنه را در حالى كه دامن بر زمين كشيده ‏اند برطرف مى‏ كنى، و كشته آنها را خشك و شكننده قرار مى‏ دهى، و پايه‏ اش را نابود و منهدم مى‏ گردانى، و استخوان‏هايش را پوسيده مى‏ كنى، و شكست خورده را پيروز مى‏ گردانى، و طلب شده را طلب كننده مى‏ گردانى؛ و كسى را كه بر او چيره شده‏ اند چيره‏ شونده مى‏ گردانى، و كسى را كه بر او توانايى و قدرت داشته ‏اند، قدرتمند مى‏ كنى .

چه بسيار بنده ‏اى كه تو را ندا در داد و عرض كرد: پروردگارا؛ واقعيّت آن است كه من شكست‏ خورده ‏ام؛ پس، مرا يارى كن . و تو براى يارى‏ كردنش درهاى آسمان را با آبى ريزان باز كردى؛ و چشمه ‏هايى از مددكارى خود براى او گشودى، پس آب بر امرى كه مقّدر شده و اندازه‏ گيرى شده پيوست ؛ و او را از كفايت خودت بر چيزى كه داراى تخته‏ ها و ميخ‏ها است (كشتى) سوار كردى . پروردگارا ؛ من شكست خورده ‏ام؛ پس يارى كن.

پروردگارا ؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و در يارى من درهاى آسمانت را با آبى ريزان بگشا، و چشمه‏ هايى از مددكارى خود براى من بگشا تا ملاقات كند مايۀ فرج و گشايش بر امرى كه تقدير شده ، مرا نيز از كفايت خودت بر چيزى كه داراى تخته‏ ها و ميخ‏ها است (كشتى) سوار كن .

اى كسى كه وقتى بنده در شب وارد شود كه از تحيّر سرگردان گردد، و هيچ فريادرسى از دوست و خويشاوند براى فريادرسى‏ اش نيابد؛ اى پروردگار؛ كمك تو را فريادرس خود مى‏ يابد و يار و سرپرستى كه شتابان او را طلب مى‏ كند تا او را از گرفتارى و رنجش نجات بخشد و نشانه‏هاى گشايش و راحتى را برايش آشكار كند .

بار الها ؛ اى كسى كه توانش نيرومند و پيروز، ونشانه‏ هايش آشكار و روشن است، و انتقامش تمام جبّاران و سركشان را هلاك مى‏ كند، و هر كافر مكّار و حيله‏ گر را از بين مى‏ برد؛ بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و - اى پروردگار ؛ - به من نگاه كن نگاهى از نگاه‏هاى پرمحبّت و مهرت تا برطرف شود تاريكى پايدار و ديرينه‏ اى را كه مرا گرفتار كرده است ؛ از قبيل آفتى كه از آن سينه ‏ها بخشكد، و كشت و زرع‏ها تباه گردد ، و خاطر آن اشك‏ها سرازير گردد، و نااميدى بر قلب‏ها احاطه كند ، و به سبب آن نفَس‏ها بند آيد.

بار خدايا ؛ درخت‏هايى را كه با دست خداى مهربان نشانده شده، و با آب زندگى‏ بخش آبيارى شده، و با ورود به بهشت نجات مى‏ يابد، حفظ كن و نگه دار كه به دست شيطان بريده نشود و با تَبر او تكّه ‏تكّه نشود .

بار خدايا ؛ چه كسى سزاوارتر از توست براى اين كه از حريم خود دفاع كند؟ و چه كسى شايسته‏ تر از توست براى اين كه حراست و نگهبانى از نزديكان خود را بر عهده گيرد ؟ خداى من؛ كار مشكل شده است، پس آسانش گردان؛ و كارها سخت و خشن شده‏ اند ، پس آنها را به نرمى و ملايمت بگرايان؛ دل‏ها، سست و لرزان شده است، آنها را آرام گردان؛ و نفس‏ها (جانها) دچار ترس و دلهره شده‏ اند، پس آن‏ها را به آرامش و سكون برسان .

خدايا؛ خدايا؛ قدم‏هاى لغزان را درياب؛ انديشه‏ هاى گم‏شده در سرگردانى‏ ها را درياب كه ببينند شكست‏شان را جبران كرده‏ اى، و اسيران‏شان را آزاد كرده‏ اى، و پناه‏جويان‏شان را پناه ده، كه بيچارگى بيش از توان و طاقت به خسارت‏ ديده ضرر وارد كرده ، و فراخوان خود را با واى و ناله پاسخ داده .

اى مولاى من؛ آيا از عدل تو نيكو است كسى را كه به تو اميدوار است طعمه بلا گردانى ؟! يا از فضل تو زيباست كسى را كه به تو پناهنده شده است در گرداب غم و غصّه فرو رود ؟!

اى مولاى من؛ اگر چه من براى رعايت پرهيزگارى و تقوا بر خود سخت نگرفته‏ ام، و آن چنان كه موجب رضايت تو شود به فرمان‏برداريت نپرداخته‏ ام، و در زمرۀ گروهى درنيامده‏ ام كه دنيا را رها كرده‏ اند و در نتيجه شكم‏ هاى‏ شان از گرسنگى تو رفته است و از تشنگى لب‏هاى‏ شان خشك شده است و چشمان‏شان از گريه رنجور شده است؛ (بلكه) در عمل و رفتارهاى دينى ضعيف بوده‏ ام ، و پشتم از بار گناهان و لغزش‏ها سنگين شده ، و روانم را به راحتى و خوشى عادت داده‏ ام ، و تسليم انگيزه‏ هاى شهوت هستم.

با اين وجود ، اى پروردگار من ؛ آيا از جهت وسيله و واسطه و سبب كه به سوى تو راه پيدا كنم كافى نيست كه من، ارادتمند اوليا و سرپرستان دينت هستم، و در دوستى‏شان سعى فراوان مى‏ كنم، و لباس بلا را در مورد ايشان بر تن مى‏ كنم . و كتاب تحمّل سختى را به سبب آنان فراگيرنده‏ ام .

آيا برايم بس نيست كه به خاطر آن بزرگواران مظلوم واقع شده‏ ام، و سكوت كرده‏ ام و خشم خود را باز داشته ‏ام، و پيوسته گرفتار اندوه هستم؟ و از شدّت ترس پيوسته گرفتار خاموشى ‏ام ؟ اى مولاى من ؛ آيا اين باعث نمى‏ شود كه براى من حرمتى باشد كه ضايع نشود و تباه نگردد ، و باعث حقّى شود كه هر چند كم باشد ولى نجات‏بخش است؟ اى پروردگار من ؛ مى‏ بينى كه من غرق شده‏ ام پس چرا از غرق‏ شدن نگاهم نمى‏ دارى؟ مى‏ بينى كه با آتشى كه دشمنت افروخته است آتش گرفته‏ ام، (پس چرا مرا اين گونه رها مى‏ كنى؟)

مولاى من؛ آيا دوستانت را جلوى دشمنانت مى‏ اندازى؟ و آن‏ها را گرفتار مكر و حيله‏ شان قرار مى‏ دهى؟ و از خوارى و فرومايگى آنان ، حلقه‏ اى بر گردن ايشان مى‏ افكنى؟ در حالى كه صاحب‏ اختيار جان همه‏ شان تويى ، به گونه‏ اى كه اگر جان‏شان را بگيرى جماد و بى‏ جان مى‏ گردند؛ از طرفى مايه نفس‏ كشيدن‏شان در دست توست، و اگر آن را قطع كنى مى‏ ميرند؛ پس - پروردگار من ؛ - چه چيزى مانع جلوگيرى تو از بدرفتارى آن‏هاست، تا لباس نگهبانى خودت را از تن‏شان بيرون كنى، و سلامتى را كه به واسطۀ آن در زمين تو مى‏ گردند از آن‏ها بگيرى؛ همان سلامتى كه به واسطۀ آن در ميدان تجاوز و ستم بر بندگانت با تكبّر و خودپسندى راه مى‏ روند؟

بار الها؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و مرا درياب تا غرق نشده‏ ام؛ پيش از آن كه خورشيد عمرم غروب شود و غروب زندگانيم فرا رسد مرا تدارك كن . خداى من؛ چه بسيار ترسان‏هايى كه به پادشاهى پناه برده‏ اند و با امنيّت و ايمنى از پيش آن پادشاه بازگشتند؛ پروردگار من ؛ آيا باعظمت‏تر از سلطنت و قدرت تو سلطانى هست كه به طرف او بروم؟ آيا از احسان تو احسانى فراگيرتر هست؟ آيا از اقتدار تو اقتدارى بزرگ‏تر هست؟ آيا از يارى‏ رساندن تو يارى‏ رساندنى گرامى‏ تر هست؟ خداى من؛ اگر تو كسى را كه نزدت آمده است از رفتار بزرگوارانه و نيكويت محروم گردانى ديگر من چه عذرى دارم؟ البتّه تو هيچ گاه آرزومندت را نااميد و درخواست‏ كننده‏ ات را رد نمى‏ كنى .

خداى من؛ خداى من؛ كجاست، كجاست كفايت و بسندگى تو كه يارى‏ گر مردم مستضعف است ؟ كجاست، كجاست عنايت و توجّه تو كه سپرى نگهبان براى كسانى است كه هدف جور و ستم روزگار قرار مى‏ گيرند؟ آن را به من بده، آن را به من بده، اى پروردگار من؛ از گروه ستم پيشگان نجاتم بخش؛ واقعيّت آن است كه من بيچاره‏ ام، و اين در حالى است كه تو مهربان‏ترين مهربانان هستى .

مولاى من؛ سرگردانى مرا در كارهايم مى‏ بينى، و دست و پا زدن در گرفتارى و بيچارگى‏ ام را مى‏ نگرى ، و قلب سوخته و آتش گرفته، و گداختگى سينۀ مرا شاهد هستى؛ پس، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و - اى پروردگار ؛ - آن گونه كه تو شايستۀ آن هستى برايم گشايشى و گريزگاهى مرحمت كن ، و - اى پروردگار من؛ - راهى روشن به شادمانى فرا رويم بگشاى و رسيدن به آن را برايم آسان كن .

اى پروردگار؛ هر كسى برايم دامى مى‏ افكند تا با حيله‏ اش مرا در آن بيفكند، خودش را گرفتار دام و حيله‏ اش گردان؛ هر كس برايم چاهى مى‏ كند تا مرا در آن بيندازد، خودش را در آن چاه بينداز؛ و خدايا ؛ شرّ و مكر و حيله و تباهى و ضرر و زيانش را از من برطرف كن، آن چنان كه از پرهيزگاران برطرف مى‏ كنى؛ و از كسانى كه خويشتن را تسليم محض دين و تسليم منادى ايمان كرده است ، برطرف مى‏ كنى .

خداى من؛ بنده‏ ات؛ بنده‏ ات؛ خواهشش را پاسخ بده، ضعيفت، ناتوانت؛ اندوهش را برطرف كن. هر دستاويزى جز رشتۀ اتّصال تو را از دست داده است، جز سايۀ رحمت تو هر سايه‏ اى از سرش رفته است .

مولاى من؛ اگر اين خواهش و دعايم را رد كنى، پس در كجا به هدف اجابت برسد؟ اين خوش گمانى مرا اگر راست مگردانى در كجا به جايگاه كمك خواهد رسيد ؟ پس كسى كه جز درگاه تو درى را بلد نيست ، هيچ‏گاه از درگاهت برمگردان ؛ و كسى كه جز آستان حضرت تو سراغ ندارد، از آستان سخاوت‏مندت محروم نفرما .

سپس به سجده برو و بگو : معبود من ؛ اعتقادم بر اين است، رويى كه با اشتياق به سوى تو آمده است سزاوار پاسخ مثبت توست؛ و پيشانى كه با نهايت تضرّع و زارى در برابرت سجده كرده است شايسته است به نيّت و مقصودش برسد؛ و گونه‏ اى كه به خاطر درخواستش، در پيشگاه تو خود را به خاك ماليده است، لايق آن است كه با دست‏يابى به آن‏چه اراده كرده است كامياب و پيروز شود .

اى خداى من؛ اين منم كه مى‏ بينى گونه‏ ام را بر خاك نهاده‏ ام و تلاش و كوششم را براى درخواست از تو، بكار برده‏ ام . اى پروردگار من ؛ به خاطر رحمت و مهربانيت آن چه را مشتاق هستم بپذير، و مرا با رأفت و مهربانى ويژه‏ ات، به آسانى به آن چه خواستم برسان؛ و چيدن ميوه اجابتت را برايم فراهم گردان .

معبود من؛ هنگامى كه حاجت‏خواهى براى حاجت و خواسته‏ اش شفيعى معرّفى مى‏ كند، پس مى‏ يابى او را در حالى كه رستگاريش ممتنع است كسى كه به آسانى منقاد و مطيع مى‏ گردد ، من نيز كرامت و بزرگواريت را، و برگزيدگانت از بين مردم را شفيع مى‏ گردانم؛ همان‏هايى كه هر آنچه سايه مى‏ افكند و هر چيز كوچك و بزرگ را براى‏شان خلق كرده‏ اى .

به تو تقرّب مى‏ جويم به واسطۀ اوّل شخصيّتى كه تاج شكوه‏مندى را بر سرش نهادى، و فطرت و سرشت روحانيّت را برايش قرار دادى؛ يعنى حجّت و دليل آشكار تو در آفريدگانت، و امين تو بر بندگانت، حضرت محمّد، فرستاده‏ ات - كه درود خدا بر او و آل او باد - را شفيع گردانيدم .

هم چنين شفيع خود را كسى قرار دادم كه براى نور پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم پگاه است؛ و كسى كه راز پوشيدۀ آن حضرت را به گونه‏ اى فصيح بيان كرد؛ يعنى، سالار و سرور جانشينان، و پيشواى پرهيزكاران، پادشاه دين، و زمامدار روسفيدان، و پدر امامان رشيد درست‏كار، حضرت علىّ امير مؤمنان - كه بر او درود و سلام باد - .

نيز به تو تقرّب مى‏ جويم به واسطۀ شفيع قرار دادن بهترين نيكان به اصل و اساس نورها، حوريّۀ انسان‏ نما، بتول پاك پاك، حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام). هم‏چنين با شفيع قرار دادن دو نور ديدۀ رسول، دو ميوۀ قلب حضرت زهراى بتول، يعنى دو آقا و دو امام حضرت ابو محمّد حسن و حضرت ابو عبداللَّه امام حسين،(عليهما السلام) و نيز با شفيع قرار دادن حضرت سجّاد، زينت عبادت‏ كنندگان، صاحب پينه ‏ها (در سجده‏گاه‏ها)، راهب در ميان قوم عرب، يعنى علىّ بن الحسين (عليهما السلام) .

و نيز با امام و پيشواى دانشمند، آقاى حكم‏ كننده، ستارۀ درخشنده، ماه روشن و زيبا روى، مولاى من حضرت محمّد بن علىّ امام باقر (عليه السلام)؛ و نيز با امام راستگو كه بيان‏ كنندۀ مسائل مشكل ، آشكار كنندۀ حقيقت‏ها، كسى كه با حجّت و دليلش هر گوينده‏ اى را ساكت و خاموش مى‏ كند ، و زبان كسانى را كه به جدال و ستيزه برمى‏ خواستند لال مى‏ كرد ، كسى كه بهترين جايگاه‏ها را داشت يعنى حضرت امام جعفر بن محمّد صادق (عليه السلام) .

هم‏چنين با شفيع قرار دادن امام پرهيزگار بااخلاص برگزيده، نور احمدى، روشنى روشنى‏ ها، پرتو درخشنده، مولايم حضرت موسى بن جعفر (عليهما السلام)؛ نيز به واسطۀ امام برگزيده شده ، شمشير كشيده از نيام، كسى كه به حكم و قضاى الهى راضى است يعنى مولايم حضرت علىّ بن موسى الرضا (عليهما السلام) .

و نيز به واسطۀ امام بزرگ، بهترين باب الهى كه مورد توجّه و قصد و هدف است ، بهترين راه به سوى رشد و كمال و هدايت، دانشمند مورد تأييد ، سرچشمه حكمت‏ها ، چراغ تاريكى‏ ها، آقا و سرور عرب و عجم، هدايت كننده به سوى راه درست، و كسى كه با تأييد و موفقيّت و راستى و درستى و استوارى زندگى كرد يعنى مولايم حضرت محمّد بن علىّ الجواد (عليه السلام).

نيز با شفيع قرار دادن امام بزرگوار، هديۀ الهى، پدر امامان پاك، حضرت علىّ بن محمّد كه در لشكرگاه دشمن به دنيا آمد، و با پند و اندرزهاى خود بيم داد و ترسانيد؛ نيز به واسطۀ امام منزّه و پاك از بدى‏ ها، به دور از ستم‏ها، دانشمند كامل، بهار دل مردمان، ماه روشنى‏ بخش تاريكى‏ ها ، پرهيزگار پاكيزه پاك خالص ، مولايم حضرت امام ابو محمّد حسن بن علىّ عسكرى .

به سوى تو نزديك مى‏ شوم و تقرّب مى‏ جويم هم‏چنين، به واسطۀ كسى كه او را نگهبان و داناى گنجينه‏ ها و پنهانى‏ هاى زمين خود قرار دادى، و او را پدرى مهربان قرار دادى و زمام هر گشايش و بستگى را در اختيارش گذاشتى؛ صاحب پيشوايى و رياست مبارك، بر كنندۀ درخت لعنت‏ شده (بنى‏ اميّه)، سخن‏گوى در گهواره با مردمان ، راهنما به راه روشن كمال و درستى .

پنهان از ديدگان، كسى كه هميشه در شهرها حضور دارد ولى از چشم مردم پنهان مى‏ باشد، ليكن در انديشه‏ ها حضور دارد، باقى ماندۀ نيكوكاران، ارث‏ برندۀ ذوالفقار، كه در خانۀ خدا - كه صاحب پرده‏ ها است - ظهور مى‏ فرمايد، دانشمند پاك و پاكيزه، حضرت محمّد فرزند حسن ، كه بر تمام آن بزرگواران برترين و بافضيلت‏ترين بركت‏ها و تحيّت‏ها و كامل‏ترين درودها نثار باد .

بارخدايا؛ اين عزيزان پناهگاه و وسيلۀ من براى عرضۀ درخواست‏ هايم در محضر تو هستند؛ پس درودى نثارشان كن كه مقدارهايش را جز تو نداند، و هر چه مردم با همّت‏هاى بسيار بالا تلاش كنند نتوانند به كوچك‏ترين مقدار درودهايت برسند. از طرفى نيز به واسطۀ ايشان نيك‏ترين گمان‏هايم را برآورده، و آرزوهايم را محقّق گردان .

خداى من ؛ ركن و پايه و جايگاهى محكم‏تر از تو ندارم، پس به اين پايگاه و جايگاه محكم پناهنده مى‏ شوم؛ گفتارى نيك‏تر و استوارتر از خواندن تو ندارم . پس با بهترين گفتار از تو كمك مى‏ جويم؛ و شفيع و واسطه ‏اى آبرومندتر از اين بزرگواران (محمّد و آل محمّد عليهم السلام) ندارم، پس با واسطه ‏اى دوست داشتنى نزدت مى‏ آيم؛ حال به سوى تو پناه آورده ‏ام، و براى برآوردن خواسته ‏هايم به تو اعتماد كرده‏ ام، و همان گونه كه دستور داده‏ اى تو را خواندم؛ پس دعايم را نيز طبق وعده ‏ات پاسخ مثبت بده . اى پروردگار من؛ آيا با اين شرايط، جز پاسخ‏گويى به خواستۀ من و جز رحم‏ كردن به گريه و ناله‏ هاى جانسوز من، كار ديگرى باقى مانده است؟

اى كسى كه جز او معبود پرستش‏ شونده ‏اى نيست؛ اى كسى كه پاسخ شخص درمانده كه او را مى‏ خواند، مى‏ دهد؛ اى كسى كه بيمارى و گرفتارى حضرت ايّوب را برطرف فرمود؛ اى كسى كه به اشك‏هاى چشم يعقوب پيامبر رحم كرد؛ مرا ببخش و به من رحم كن، و مرا بر گروه كافران يارى ده؛ و برايم پيروزى عنايت فرما، كه تو بهترين پيروزكنندگان هستى .

اى پروردگار من؛ به من لطف و مرحمت كن، و به تمام مردان و زنان مؤمن نيز لطف فرما . اى صاحب نيروى محكم. با رحمت و مهربانيت اى مهربان‏ترين مهربانان؛ و تمام ستايش‏ها اختصاص به خداوند - پروردگار جهانيان - دارد . و درود خداوند بر سرور و سيّد ما حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم پيامبر خدا و خاندان پاكش نثار باد .

منبع ترجمه

دعای عبرات

 

 

 

موضوعات: دوس داشتنی, دعا, سلامت, سبک زندگی, نمامتن, کتاب, امام زمان عج الله, معرفی کتاب  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-04-06] [ 12:18:00 ب.ظ ]

معرفی کتاب شب های بی قراری: گفتارهایی پیرامون شب های قدر ...

 

 

 

 

 

 


شب قدر زمان خاص نیایش و مناجات با پروردگار است؛ اما این مراسم چگونه باید توسط افراد مختلف برگزار شود؟ پاسخ به این سوال را در کتاب «شب‌های بی‌قراری» جست‌وجو کنید.
«شب‌های بیقراری» نوشتاری است تذکری با بیان گفتار ائمه معصومین‌(ع). این کتاب از سه بخش تشکیل شده است. نویسنده این کتاب دکتر سید‌محمد بنی‌هاشمی بوده و کتاب توسط انتشارات مرکز فرهنگی‌انتشاراتی منیر منتشر شده است.


دربخش اول این کتاب که عنوان «زشتی گناه» دارد، به جنبه‌های مختلف به گناه و آثار آن در زندگی پرداخته شده است و اینکه بالاترین مشکلی که ما را از توبه دور می‌کند، فراموشی گناه است. از‌این‌رو نویسنده چنین می‌گوید: «در این شب‌ها بزرگ‌ترین مصیبتی که باید فکری به حالش کرد، مصیبت و غم غیبت است که هر دردی برگرفته از این مصیبت است، باید از گناهی به پیشگاه خداوند عذر برد که سبب به‌وجود‌آمدن مصیبت غیبت شده است، در این شب‌ها از گناهی توبه کرد که سبب آن شده تا دعای بر فرج امام‌زمان‌(عج) برآورده نشود.»


بخش دوم کتاب که «بهار استغفار» نام گرفته است، از شب‌های قدر به‌عنوان بهار استغفار و توبه یاد شده است، شب اندیشیدن در سابقه خود، شب‌هایی که باید اندیشید گناه با انسان چه می‌کند؟ تا بتوان برای درمان درد گناه و بلاهایش چاره‌ای اندیشید؛ چاره‌ای جز توبه و بازگشتن به درگاه پروردگار نیست.
نویسنده در این بخش بر اساس روایات هشدار می‌دهد که گروهی حتی شب قدر هم بخشوده نمی‌شوند: این افراد‌ شامل «عاق والدین»، «آنکه شراب می‌خورد»، «کسی که قطع رحم کند»، «آنانی که از دیگری کینه به دل دارند»است. گناه نابخشودنی دیگر، حق‌الناس است. حق‌الناس از دیگر گناهانی است که اگر به آن بی‌توجهی شود، هیچ معلوم نیست خداوند آن را ببخشاید.
در ادامه، نویسنده با تکیه بر آیات و روایات راه بهتر و سریع‌تری برای قبولی توبه و استغفار معرفی می‌‌کند: «شفیع‌بردن آنانی به درگاه خداوند که شفاعتشان بی‌جواب نمی‌ماند. در این شب عظیم می‌توان صاحب و قطب عالم وجود را شفیع خود قرار داد و از او خواست برایمان طلب عفو کند.»


بخش سوم این کتاب «شب بیست‌‌و‌سوم، شب قدر» نام گرفته است. آن‌گونه که از آیات و روایات فهمیده می‌شود، شب بیست‌و‌سوم ماه مبارک رمضان، همان شب قدری است که از هزار ماه برتر است، شبی که بیشترین مناسبت را با امام‌زمان(عج) دارد و بنا به صریح روایات، ملائکه در این شب به دور حجت خدا طواف می‌کنند. در این گفتار به فضایل و ‌اعمال این شب پرداخته شده است‌

و در پایان چنین می‌خوانیم: «آیا سزاست که در این شب‌ها به فکر خود باشیم و دست به دعا برداریم و حاجتمان را از درگاه خدا بخواهیم و دردمندترین دردمند عالم وجود را به فراموشی سپاریم؟!
بهترین کار، اگر این شب‌ها خود را فراموش کرده، تنها برای امام زمان(عج) دعا کنیم، نه‌تنها ضرر نکرده‌ایم، بلکه بزرگ‌ترین سود را در عمر خود برده‌ایم. می توانیم در انتها رو به ایشان کرده، خواسته دل خود را بیان کنیم: ما نیز حاجتی داریم که برآوردن آن به دست شماست. پس آنچه به صلاح دنیا و آخرتمان است، برایمان مهیا سازید.» منبع



معرفی کتاب: شبهای بی‌قراری


برگی دیگر از کتاب:

ندیده ای فرزندی با خطای بسیار چگونه حرمت پدر را پاس نمی دارد، چگونه در را به هم می کوبد و از منزل خارج می شود؟ صبح تا شام با غرور کودکانه خود بی عذر و بهانه در کوی و برزن می گردد و رو سوی عذرخواهی نمی آورد. اما شب هنگام، هنگامه تاریکی و تنهایی چاره ای جز بازگشت به خانه پدری ندارد! در راه، با واهمه ای که از پذیرفته نشدن عذر خود دارد، زیر لب زمزمه می کند:

«پدر جان! من که جز این منزل، جا و مکانی ندارم! اگر از این در روم به کدامین منزل پا نهم؟»

آن هنگام که با ترس و اضطراب به در خانه می رسد، ناگاه می بیند در نیمه باز است! پدر، پشت در ایستاده! گویا پدر منتظر فرزند است! تا او را می بیند، به گرمی به آغوشش می کشد:

«فرزندم! چه خوب شد آمدی! پیش تر منتظرت بودم!»

این است مهربانی و بزرگواری یک پدر! امام زمان علیه السلام برای ما پدراند و ما همه فرزندان اوییم!

با هر خطا و اشتباه، با کوله باری از گناه، رویی سیاه و حالی تباه، هر قدر هم که بد کرده باشیم، ما فرزندانیم و او پدر! و این پدر است که با همه اقتدار و بزرگی اش، مهربانانه در مقابل فرزند می ایستد و منتظر لب گشادن او می شود تا بی هیچ عذر وبهانه ای به آغوشش کشد و با گذشت پدرانه اش سرش را بالا گیرد و خم به ابرو نیارد! …



دانلود کتاب شب های بی قراری

 



 

 

 

 

 

 

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, دعا, سبک زندگی, رمضان, کتاب  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-04-03] [ 10:41:00 ق.ظ ]


1 2 3 5