|
دوست داشتنی های من
|
|
|
در اجبار سلب اختیار است در اجبار که اراده فرد سلب شده، روزه باطل نمی شود. اما در اکراه گاهی سلب اختیار است و گاهی سلب اختیار نیست در اکراه مثلا تهدید کنند و فرد خود کاری انجام دهد یا راضی به انجام کار مبطلی شود روزه باطل می شود.
در اکراه شخص مُکره فاقد رضا است ولی در اجبار، شخص مجبور فاقد رضا و اراده میباشد
نمونه سؤال: اگر چیزی به زور وارد دهان روزهدار شود و یا سر او به همان صورت داخل آب گردد، آیا روزه اش باطل می شود؟ اگر وادار به باطل کردن روزه اش شود، مثلاً به او بگویند که اگر روزه ات را نخوری، ضرری به خودت یا مالت وارد می سازیم، او هم برای دفع این ضرر غذا بخورد، آیا روزه اش صحیح است؟ جواب: روزه شخص روزهدار با داخل شدن چیزی در حلقش بدون اختیار و یا با فرو بردن سرش به همان صورت به زیر آب باطل نمی شود، ولی اگر خودش بر اثر اکراه دیگری مرتکب مفطری شود، روزه اش باطل خواهد شد.
موضوعات: دوس داشتنی, رمضان, احکام, اخلاق
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-03-09] [ 01:15:00 ب.ظ ]
|
|
فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ اگر ببخشی، برترین بخشش ها برازنده توست و اگر عذاب کنی، ستم به بارگاه توراه ندارد دعای ابوحمزه ثمالی
موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, دعا, نمامتن, رمضان
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-03-07] [ 03:33:00 ب.ظ ]
|
|
خدایا، من واقفم بر این حقیقت تلخ که اگر از بندگان تو کسی گناه مرا می فهمید،
من پرهیز می کردم از ادامه گناه
وقتی این فراز دعا رو می خوندم با خودم فکر می کردم چرا انسان از بنده خدا خجالت می کشه ولی از خود خدا نه داشتم دنبال جواب میگشتم با این درس اخلاق و معارف اسلامی از سایت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی برخوردم جالبه خوندنش حتما مفیده، از دست ندینش
انسان باحیاء حتی «فکر گناه» هم نمیکند! اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنۀ الله علی اعدائهم اجمعین.
رُویَ عن الصادق(علیهالسلام) قال: «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ».[1]
بحث ما در مورد «حیا» بود. حیاء آن ودیعه الهی و غریزه انسانیّه است که انسان را از اعمال زشت باز میدارد؛ یعنی چه قبل از عمل که انسان عمل را تصویر میکند و چه بعد از عمل، حیاء نقش بازدارندگی دارد. به این معنا که روح وقتی با یک عمل زشت روبرو میشود و وقتی که عمل زشت را تصویر میکند، منفعل و منکسر میشود و همین حالت موجب بازدارندگی او است و بعد از عمل هم، این حالت بازدارندگی نسبت به تکرار آن عمل زشت پیدا میشود. در جلسات گذشته ما یک تقسیم بندی راجع به حیاء در ربط با ناظر کردیم و گفتیم که حیایی که انسان نسبت به ناظر دارد، گاهی «حیاء من الخلق» است، گاهی «حیاء من النفس» بوده و گاهی «حیاء من الملائکه» میباشد؛ یعنی فرشتگانی که مأمور ضبط اعمال انسان هستند. گاهی «حیاء من اولیاء الله» است که جلسه گذشته آن را بحث کردم. پنجمین نوع آن «حیاء من الله» است، یعنی از خدا خجالت کشیدن و شرم کردن. در باب «حیاء من الله» ما یک بحث معرفتی داریم که من وارد آن نمیشوم، چون من قبلاً این را بحث کردم و الآن بحث ما تربیتی است. در مورد بحث تربیتی، ما روایات متعدّدی داریم که «حیاء من الله» را در روابط گوناگون مطرح میفرمایند. یعنی این که انسان باید با توجه به این روابط حیاء داشته باشد. 1. خدا میبیند! یک دسته از روایات هست که «اصل ناظر بودن خداوند» را مطرح میکنند. انسان در «حیاء من الخلق» از این شرمش میآید که عمل زشت را در دیدگاه غیر انجام دهد. حالا اگر یک ذرّه معرفتش بالاتر باشد، در دیدگاه فرشتگانی که او را میبینند و اعمالش را ثبت و ضبط میکنند، نیز حیاء میکند. دسته اوّل روایات، «حیاء من الله» را در همین رابطه مطرح میکنند که خداوند به اعمال تو ناظر است، تو در دیدگاه خدا هستی، این کار را که میکنی باید از خدا شرمت بیاید! از خدا خجالت بکش و معصیت نکن! حالا من به عنوان نمونه چند روایت میخوانم که بعضیهایشان هم اشاره به آیات قرآن دارد. روایت اوّل از حضرت زینالعابدین(صلواتاللهعلیه) است که میفرماید: «خف الله عز و جل لقدرته عليك» از خدا بیم داشته باش، چون او بر تو توانا است! اینطور نیست که بتوانی از چنگ خدا فرار کنی، خجالت بکش و معصیت نکن! خیال نکن میتوانی از عذابی که وعده کرده است فرار کنی. بعد دارد «و استح منه لقربه منك»[2] از خدا خجالت بکش، چون به تو نزدیک است. این روایت اشاره به همین معنا است که خدا ناظر است. تو مرا نمیبینی ولی من …! در آیه شریفه هم میفرماید «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى»[3] در آیات دیگری هم اشاره به قُرب و نزدیکی دارد، مثلاً میفرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَري»[4] یا «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ»[5] شماها نمیبینید ولی ما به او نزدیکتر از شما هستیم. تو کور هستی و چشم باطنت کور است و مرا نمیبینی ولی من که میبینم که چه کار داری میکنی. گریه شدید محبوبترین بنده خدا در سوره یونس در آیهای هست «وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً»[6] هیچکاری نیست که شما انجام دهید مگر این که ما آن را میبینیم. کارهایتان در مرئَی و منظر ما است و ما داریم میبینیم. من نمیخواهم بحث تفسیری کنم، ولی این را بگویم که «عمل» در اینجا اطلاق دارد، یعنی هم اعمال درونیات را میگیرد و هم اعمال بیرونیات را میگیرد. من بعد میرسم که شهود خدا هم سرّ انسان را در بر میگیرد و هم علن او را میگیرد. هرچه را که او انجام دهد، خدا میبیند. «ما من عملٍ» استثنا ندارد. همه را میگیرد. در ذیل این آیه روایتی آمد که است که «کان رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اذا قرأ هذه الآیه بکی بکاءً شدیدا»[7] پیغمبر اکرم وقتی به قرائت این آیه میرسید، به شدّت گریه میکرد. این آیه خودش خیلی روشن است. اینها یک دسته از روایت در باب «حیاء من الله» است که عرض کردم به آیات هم اشاره دارد و جنبههای اعتقادی دارد و هم ریشههای ایمانی و درونی دارد. 2. خدا سِرّ و عَلَنت را میبیند! یک دسته دیگر روایاتی هستند که به چگونگی قُرب خداوند اشاره میکند که من هم الآن به آن اشاره کردم و از اطلاق آیه آن را گرفتم. قُرب خداوند سرّ و علن ندارد. حیاء از مردم در جایی است که در منظر مردم باشد، ولی در خفا چه؟ آنجا کسی نیست. اما در باب خدا، اشتباه نکنید! حیای از او مثل «حیاء من الخلق» نیست. اشتباه نکنید! روایت از امام هفتم(علیهالسلام) است «فَاسْتَحْيُوا مِنَ اللَّهِ فِي سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْيُونَ مِنَ النَّاسِ فِي عَلَانِيَتِكُم»[8] خیلی روشن است. از خدا در سرّتان خجالت بکشید، همانطور که در علن از مردم خجالت می کشید! همه کار را جلوی مردم نمیکنید، در برابر خدا هم همینطور باشید. «بزرگی ناظر» و «همراهی او» دلیل حیاء یک دستهای از روایات هم در باب «حیاء من الله تعالی» اینها هستند که من دستهبندی کردم. اینها خودشان دو جهت دارند که بحثش مفصّل است؛ یک، در ارتباط با جایگاه خدا نزد انسان است و دو، در ارتباط با نحوه برخورد خدا با انسان است. ما در باب اعمال میان انسانها فرق میگذاریم «حیاء من الخلق» متناسب با افراد مختلف است. من تعبیر ساده میکنم و سطح مطلب را پایین میآورم؛ مثلاً ما از بعضیها به خاطر جایگاهشان، خیلی شرم نمیکنیم. چون جایگاه زیاد مهمّی برایشان نمیبینیم. مثلاً میگوییم فلانی خودمانی است. حالا چون جلوی او رو در بایستی نداریم، ـنعوذ باللهـ چه بسا کارهایی انجام دهیم که درست نبوده و حاضر نیستیم جلوی همه آن کارها را انجام دهیم و اگر شخص بزرگی حاضر باشد که ما با او رو در بایستی داشته باشیم این کار را نمیکنم. اینها همهاش مربوط به حیاء بوده و نسبت به ناظر است. امّا در مورد دیگر حیاء به خاطر جایگاه نیست بلکه به خاطر برخورد با او است. مثلاً کسی که تنها گاهی اوقات چشممان به هم میافتد و او را میبینیم، با کسی که هر روز و هر شب با او برخورد میکنیم، چشممان در چشمش میافتد، فرق دارد. آدم از این فرد خجالت میکشد. در مورد اوّلی شاید بگوییم: فلانی رفت دنبال کارش! شاید کلاهمان هم پیش او نیافتد و دیگر همدیگر را نبینیم و … امّا کسی که همیشه همراه آدم است، فرق میکند و انسان از او شرم میکند. ما میان این دو نفر فرق میگذاریم. نحوۀ حیاء از خداوند در بخشی از روایاتِ ما این مسأله مطرح است که حیای بندگان از خداوند، هم از نظر جایگاه و هم از نظر برخورد، از این سنخ باشد. یعنی مانند جایگاه کسانی که پیش شما شایستگی دارند، نه کسانی که ـنعوذ باللهـ سطحشان خیلی پایین است. نگاهتان به جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم اینگونه هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو میشویم، خودمان را جمع و جور میکنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند! حال اگر فرد شایسته بود و بعد هم هر روز آدم با او سر و کار داشته باشد، خیلی مراقبت بیشتر میشود. آدم از او شرم میکند که عمل بدی در مرئَی و منظر او کند. در یک روایتی داریم از پیغمبر اکرم که دارد؛ «قال رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) : اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ اسْتِحْيَاءَكَ مِنْ صَالِحِي جِيرَانِك»[9] حضرت دو کلمه را کنار هم گذاشته است که اوّلی به یک مطلب اشاره داشته و دومی هم مطلب دیگری را بیان میکند. ایشان میفرماید: از خدا خجالت بکش، همانطور که از همسایهای که جایگاه رفیعی نزد تو دارد و از شایستگان است خجالت میکشی! گاهی انسان همسایهای دارد که ـنعوذ باللهـ بدتر از خودش است؛ لذا جایگاهی ندارد و حیاء از او معنا ندارد. نه! گاهی اوقات همسایه، آدم بزرگ و شایستهای است، از صلحا و نیکان است. یک انسان صالح که همسایه است و هر روز و هر شب، چشمم به چشمش میافتد، انسان چگونه از او حیاء میکند!؟ حضرت چه قدر سطح مطلب را پایین آورده است تا شاید ما از خدا خجالت بکشیم. همانطور که از همسایه شایستهات خجالت میکشی و جلوی روی او هر کاری را انجام نمیدهی، از خدا هم خجالت بکش! البته اینطور نیست که حضرت فقط بفرمایند از خدا خجالت بکشید! نه مطلب ادامه دارد و من همینطور گام به گام پیش میروم. بالاترین نوع حیاء دستهای از روایات نقش ارزشیِ «حیاء من الله» را بیان میکنند که آنها را بعداً میگویم، چون یک بحث مستقل در این رابطه ـانشاءاللهـ خواهم داشت. یک تقسیمبندی راجع به همین مسأله ارزشی است که مثلاً از علی(علیهالسلام) هست که «أفضل الحياء استحياؤك من الله»[10] با فضیلتترین حیاها حیای از خداوند است. چرایش را بعداً میگویم. اثر حیای از خداوند یک دسته از روایات هست که اثر مترتّب بر «حیاء من الله» را بیان میکند. روایت از علی(علیهالسلام) است که فرمودند: «الحیاء من الله یمحو کثیراً من الخطایا»[11] این هم توضیح میخواهد که من بعداً توضیح میدهم. من الآن خواستم فقط دستهبندی روایات را بگویم. حق حیاء از خداوند اینها مقدمه بود برای مطلبی که در آخر جلسه گذشته مطرح کردم. حالا سراغ بحث خودم میآیم که ما در روایات متعدّده داریم که «استحیوا من الله حق الحیاء»[12] این روایت از پیغمبر اکرم است که از خداوند آنگونه که حق حیاء است، حیاء کنید! حق حیاء از خدا یعنی چه؟ در روایت دیگری آمده است: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْيَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَيَاء»[13] یا روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که به ابیذر فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ! » بعد حضرت: پس سه کار کن که آخرین آن، این بود که «وَ اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَيَاءِ»[14] همچنین روایت دیگری بود که شخص دیگری همین مطلب را داشت که حضرت پرسیدند: «أ كلكم يحب أن يدخل الجنة؟ قالوا: نعم يا رسول الله!» حضرت هم همان مطالبی را که در روایت ابیذر بود فرمودند و سومین مطلب این بود که «و استحیوا من الله حق الحیاء»[15] در همه این روایتها یک حقی آمده است. منظور از این چیست؟ من این مقدّمات را گفتم تا بفهمید که حق حیاء یعنی چه.[16] حالا دقت کنید که حق حیا، آنطور که سزاوار است، با آن مقدّماتی که گفتم یعنی چه. ما الآن مورد به مورد پیش میرویم. خداوند، ناظری که هیچ چیز از او پوشیده نیست! یک؛ خداوند ناظری است که جدا نشدنی است؛ یعنی هیچگاه از من جدا نمیشود. او نزدیکی به من است که نزدیکتر از او نیست. بزرگی است که بزرگتر از او نیست. مطّلعی بر من است که مطّلعتر از او نیست. به تمام شراشر وجود من احاطه دارد؛ از درون و بیرون. مطلعی است که سرّ و علن برای او معنا ندارد. بعداً انشاءالله میرسم که در یک تقسیمبندی نسبت به خود اعمال، ما یک قبائح عقلیّه داریم، یک قبائح شرعیّه داریم و یک قبائح عرفیّه متشرعه داریم. اینها سه چیز جدا است. قبایح عقلیّه مربوط به عقل عملی است، شرعیّه مربوط به احکام شرعی است و عرفیّۀ متشرعه مربوط به افراد متدیّن است که آنها این کار را زشت میدانند. حق حیاء یعنی حیاء از تمام زشتیها حق حیاء این است که انسان در هر سه رابطه از خدا خجالت بکشد. چه عملت قُبح عقلی داشته باشد، چه قُبح شرعی داشته باشد، چه قُبح عرفی در محیط متشرعه داشته باشد و بالأخره حق حیاء اینطور است که اگر بخواهیم به طور مطلق بگوییم نسبت به «جمیع قبائح» است. خود ما همینطوری هستیم که با این مقدّماتی که من گفتم باید اینطور از خداوند حیاء داشته باشیم. نتیجه این مقدّمات همین میشود. من مطلبی را از خودم تحمیل نکردم. عمده این است که باید ببینی ناظر بودن خدا چه وسعتی دارد، تا بفهمی حق حیاء چیست؟ هر حرکت قبیحی نسبت به این سه محیط، چه درونی و چه بیرونی از انسان سر بزند، بر خلاف حیاء است. انسان باحیاء حتی «فکر گناه» هم نمیکند! از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. آیهاش را خواندم. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود میکنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت میکنم اینها را گفتم. تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این حرف من نیست، کلام الله است. من از خودم نگفتم، آیات قرآن این چنین میگوید و قابل انکار هم نیست. تازه من گفتم که بحث معرفتی نکردم. آن خودش بحث دیگری است که در جای خودش میگوییم درجاتی دارد و… بحث ما خیلی عرفی بود. یک بحث تربیتی و عرفی کردم که همه متوجّه شوند. این که روایات متعدّده میفرماید: از خدا خجالت بکشید آنطور که سزاوار است! یعنی این مطلب که گفتم. هرکس سزاوار یک نوع شرم کردن و یکطور خجالت کشیدن است. آنطور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط گوناگون هر نوع عمل قبیحی را انجام ندهد. «استحیوا من الله حق الحیاء» نه یک روایت نه دو روایت، آنهایی که اهلش هستند بروند مراجعه کنند! ببینید چه قدر پیغمبر اکرم روی آن تأکید کرده است. چه جنبههای شخصی و چه عمومی! من همه اینها را در جلسه گذشته گفتم. «استحیوا من الله حق الحیاء»
[1]. الكافي، ج2، ص106 [2]. كشفالغمة، ج 2، ص 108 [3]. سوره مبارکه علق، آیه 14 [4]. سوره مبارکه ق، آیه 16 [5]. سوره مبارکه واقعه، آیه 85 [6]. سوره مبارکه یونس، آیه 61 [7]. تفسیر قمی، ج1، ص 313 [8]. بحارالأنوار، ج 1، ص 148 [9]. بحارالأنوار، ج 75، ص 200 [10]. غررالحكم، ص 257 [11]. همان [12]. بحارالأنوار، ج 8، باب الحیاء من الله [13]. مستدركالوسائل، ج 8، ص 462 [14]. وسائلالشيعة، ج 1، ص 304 [15]. مجموعةورام، ج 1، ص 272 [16].البته ما در روایت داریم که حق حیاء چیست و من هم بعد وارد می شوم و اگر زنده بودم بحث را با آنها ان شاء الله تطبیق میدهم. دو روایت داریم که حق حیاء را برای ما تبیین کردند ولی الآن مطلب را بر اساس این مقدماتی را که گفتم توضیح میدهم.
موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, سبک زندگی, نمامتن, رمضان, اخلاق
لینک ثابت
[شنبه 1397-03-05] [ 02:22:00 ب.ظ ]
|
|
*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی طبق نظر آیات عظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی*
*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی آیت الله مکارم شیرازی* دو حالت دارد 1. اگر روزه برای مادر ضرر دارد در حکم بیمار است اگر تا سال بعد قضای آن را نگرفت کفاره تاخیر 2. اگر روزه برای جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم فدیه (یک مد طعام برای هر روز) و اگر تا رمضان سال بعد نگرفت کفاره تاخیر هم باید بدهد. مسأله 1454ـ زنانى که بچه شیر مى دهند خواه مادر بچه باشند یا دایه، اگر روزه گرفتن باعث کمى شیر آنها و ناراحتى بچه شود روزه بر آنها واجب نیست، ولى براى هر روز همان کفاره (یک مد طعام) واجب است، بعداً نیز باید روزه را قضا کنند، اما اگر روزه براى خودشان ضرر داشته باشد، نه روزه واجب است و نه کفاره، ولى باید بعداً روزه هایى را که نگرفته اند قضا نمایند.
رساله توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی. استفتائات در این زمینه https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=45836&mid=259030
*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی آیت الله صافی گلپایگانی* اگر روزه برای مادر یا جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم یک مد طعام برای هر روز و اگر تا رمضان سال بعد نگرفت کفاره تاخیر هم باید بدهد. س: اینجانب داراى فرزند 13 ماهه هستم که علاوه بر خوردن غذا ، از شیر مادر نیز استفاده می کند و همسر بنده به علت شیر دادن، ضعف می کرده است و چند روزى را روزه نگرفته، وظیفه ایشان چیست؟ ج: در فرض سؤال ، چنانچه روزه براى بچه و یا مادر او بخاطر شیر دادن ضرر داشته و یا احتمال عقلائى ضرر مى داده که قهراً موجب خوف ضرر می شود خوردن روزه اشکال نداشته ولى باید براى هر روزی که خورده یک مدّ طعام مانند گندم و جو و برنج به فقیر غیر سیّد بدهد و دادن پول اینها کفایت نمى کند و باید قضاى روزه ها را نیز بگیرد.
س: زن حامله یا شیرده که روزه نگرفته و باید فدیه (روزانه) بدهد و روزه را بعداً قضاء نماید ، اگر قضاء روزه را تا سال بعد نگرفت چه با عذر چه بدون عذر ، آیا باید کفّاره تأخیر هم بدهد؟ ج: بلى، باید کفّاره تأخیر هم بدهد. س: آیا زن حاملهای که نمیتواند روزه بگیرد و روزههایش را میخورد، برای ادای روزههای نگرفته باید دو کفّاره بپردازد یا خیر؟ ج : برای افطار روزه یک کفّاره بپردازد و اگر تا رمضان آینده موفق به گرفتن قضا نشد کفاره تأخیر هم لازم است.
استفتائات آیت الله صافی گلپایگانی.
*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی آیت الله سیستانی* چند حالت دارد. 1. خانمی که زایمانش نزدیک نیست (ماه های اول تا هفتم)اگر روزه برای مادر یا جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم یک مد طعام برای هر روز 2. خانمی که زایمانش نزدیک است (ماه های هشت و نه) اگر روزه برای مادر یا جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد یااینکه سبب افتادن وی در مشقتی که عادتا قابل تحمل نیست گردد، فقط قضا دارد کفاره ندارد. 3. خانمی که به علت زایمان روزه نگرفته، فقط قضاء می کند. 4. خانم در دوران شیر دهی اگر روزه برای مادر یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم یک مد طعام برای هر روز ایـن حـکـم اخـتصاص به موردى دارد که شیر دادن بچه منحصر به همین راه باشد ، و اما اگر راه دیـگـرى بـراى شـیر دادن بچه باشد – مثلا این که از شیر خشک استفاده کند – بنا بر احتیاط واجب باید روزه بگیرد.
مسأله 128: زنی که وقت زایمان او نزدیک است (ماههای هشتم و نهم) و روزه برای خودش یا بچهاش ضرر دارد، و همچنین زنی که بچه شیر میدهد و شیر او کم است و روزه برای خودش یا بچهاش ضرر دارد، در هر دو مورد جایز است روزه ماه رمضان را افطار کنند ولی بعد از ماه رمضان باید آن را قضا کنند و برای هر روز فدیه بدهند.
1پرسش: زنی که به علت زایمان نتواند روزه بگیرد چه مقدار باید کفاره بدهد؟ پاسخ: فقط قضاء می کند. 2پرسش: روزههایی که از زمان بارداری تا پایان شیردهی قضا دارم را چگونه باید ادا نمایم؟ آیا در صورت ناتوانی جسمی باید همه آنها را بگیرم؟ پاسخ: مقداری را که توانایی دارید باید قضا کنید. 3پرسش: زن باردار در ماه هفتم است آیا می تواند روزه بگیرد در صورتی که دکتر به آن گفته ضرر دارد؟ پاسخ: روزه نگیرد و بعد قضاء کند و برای هر یک روزه 750 گرم گندم یا نان به فقیر بدهد. 4پرسش: زنی که باردار است و زائیدن او نزدیک است و روزه برای او ضرر دارد حکمش چیست؟ پاسخ: زنى که زائیدن او نزدیک است (ماه های هشت و نه) و روزه براى خودش یا حملش ضرر دارد ، روزه بر او واجب نیست ولی باید بعدا آن را قضا کند و براى هر روز یک مُد طعام (750 گرم نان یا ماکارونی یا آرد) بابت کفاره به فقیر دهد . واما زنى که در ماه های آخر بارداری نباشد (از ماه اول تا اخر ماه هفتم) اگر روزه برای او یا حملش ضرر داشته باشد یا اینکه سبب افتادن وی در مشقتی که عادتا قابل تحمل نیست گردد روزه بر او واجب نیست و باید قضا نماید و کفاره ندارد. استفتائات حضرت آیت الله سیستانی.
5 پرسش: من 2 سال است که بدلیل زایمان و شیر دادن طفل روزه نگرفتم سال گذشته که بچه هنوز 1 ساله نشده بود سؤال کردم در مورد روزه گفتند باید خودت بفهمی می توانی یا نه حالا من سؤال دارم که بچه ام هنوز شیر می خورد و 2 سالش نشده وبعد از رمضان 2 ساله می شود حکم روزه من چیست و سالهای گذشته چطور وبچه از سن 6 ماهگی غذای کمکی می خورد ؟ پاسخ: روزهائی که روزه نگرفته اید قضا کنید و علاوه بر قضا ، برای هر یک روز که تا ماه رمضان بعدی قضا نکرده اید 750 گرم طعام به فقیر صدقه بدهید .
پرسش: حکم زن شیرده در ماه رمضان چیست؟ پاسخ: زنـى کـه بـچه شیر مى دهد و شیر او کم است چه مادر بچه یا دایه او باشد ، اگـر روزه بـراى خودش یا بچه اى که شیر مى دهد ضرر دارد ، روزه بر او واجب نیست ، و باید براى هر روز یـک مـد طعام (750 گرم نان یا ماکارونی یا آرد) به فقیر بدهد ، و روزه هایى را که نگرفته باید قضا نماید . ولى بنابر احتیاط واجـب ایـن حـکـم اخـتصاص به موردى دارد که شیر دادن بچه منحصر به همین راه باشد ، و اما اگر راه دیـگـرى بـراى شـیر دادن بچه باشد – مثلا این که از شیر خشک استفاده کند – بنا بر احتیاط واجب باید روزه بگیرد.
سایت آیت الله سیستانی: https://www.sistani.org
کلیدواژه ها: احکام, احکام بارداری, احکام روزه, احکام شیردهی, بادار, بارداری, حامله, حاملگی, قضای روزه, قضای روزه خانم بادار, کفاره روزه , کفاره روزه خانم درحال شیردهی, کفاره روزه در بارداری موضوعات: دوس داشتنی, رمضان, احکام
لینک ثابت
فدیه و کفاره خانم بادار یا در حال شیر دهی بنا به نظر مقام معظم رهبری دو حالت دارد 1. اگر روزه برای مادر ضرر دارد در حکم بیمار است اگر تا سال بعد قضای آن را نگرفت کفاره تاخیر 2. اگر روزه برای جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم فدیه (یک مد طعام برای هر روز) و اگر تا رمضان سال بعد نگرفت کفاره تاخیر هم باید بدهد.
س 806: زنی در دو سال متوالی در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ایام را نداشته است، ولی در حال حاضر توانایی روزه گرفتن را دارد، حکم او چیست؟ آیا کفّاره جمع بر او و اجب است یا فقط قضای آن را باید به جا آورد؟ تأخیر او در قضای روزه چه حکمی دارد؟
ج: اگر بر اثر عذر شرعی روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و در صورتی که عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنین یا کودکش بوده، باید علاوه بر قضا، برای هر روز یک مد طعام به عنوان فدیه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعی به تأخیر انداخته، فدیه دیگری هم بر او واجب است یعنی باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در صورتی که عذر او خوف ضرر برای خودش بوده، حکم سایر موارد خوف ضرر را دارد که در صورت استمرار این خوف تا ماه رمضان سال بعد، قضا از وی ساقط است و فقط فدیه (یک مد طعام) بر او واجب است.
منبع
کلیدواژه ها: احکام, احکام بارداری, احکام رمضان, احکام شیردهی, بادار, باداری, حامله, حاملگی, رمضان, روزه برای زنان شیرده, قضای روزه, قضای روزه خانم بادار, کفاره روزه , کفاره روزه خانم درحال شیردهی موضوعات: دوس داشتنی, رمضان, احکام
لینک ثابت
|
|
|
|