دوست داشتنی های من







اسفند 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      




جستجو




محتواها


 << < اسفند 1402 > >>
ش ی د س چ پ ج
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      



موتور جستجوی امین


جستجو


اصول فقه با طعم آبگوشت و بوی ضدعفونی کننده ...

اول از  همه عیدتون مبارک امیدوارم در این ایام کرونایی و #در_خانه_بمانیم روز عید نیمه شعبان بهتون خوش گذشته باشه
از قبل عید تقریبا کمی قبل تر از کرونا اشپزخونه شده محل استقرارم از بعد کرونا و #در_خانه_بمانیم محل ثابتم شده فقط امکان خوابیدن تو اشپزخونه رو ندارم
 قبلا فقط نصف میز آشپز خونه رو تصرف کرده بودم ولی بعدتر دیدم وسایلم جا نمیشه و امکان تصرف کامل میز آشپزخونه هم نیست میز تحریرم هم اوردم اشپزخونه 
البته گاهی روی کابینت هم تصرف میشن


آشپزی همراه درس و مشق و بازی و خبر و پیام رسان ها
ضدعفونی مواد همراه درس و مشق و بازی و خبر و پیام رسان ها
شستن ظروف همراه درس و مشق و بازی و خبر و پیام رسان ها
کار با لباس شویی همراه درس و مشق و بازی و خبر و پیام رسان ها
هر کاری که در آشپزخونه میشه انجام داد همراه درس و مشق و بازی و خبر و پیام رسان ها هستش

لای خورد کردن سیب زمینی، پیاز یا تفت دادن پیاز و هم زدن خورش و دم کردن چای
در پیام رسان های با استاد یا معاون آموزش یا طلبه های مدرسه مون یا همکارا حرف میزنم، جواب سوال میدم فایل آپلود یا دانلود می کنم پست تو کوثربلاگ یا کوثر نت یا اینستا میذارم 
خلاصه همه کارام بوی غذا و شوینده و ضدعفونی کننده داره

دیروز ارائه اصول داشتم باید فایل صوتی پر میکردم و تو گروه ایتا میذاشتم جند روزی بود درگیرش بودم متنم ترجمه کردم و لغات سختش به کمک سایت المعانی در آوردم و رو اعراب متن کارکرده بودم خواستم ضبطش کنم گوشیم رو حالت پرواز گذاشتم رفتم اتاق ضبط صوت گوشی روشن کردم، شروع به خوندن متن کردم وسطاش بودم تلفن خونه زنگ زد اهمیت ندادم ادامه دادم بابا صدام کرد تلفن باهات کار داره خواستم چواب ندادم بابا دوباره صدا کرد قطع کردم رفتم  خرف زدم و برگشتم
دوباره شروع کردم  یعد چند دقیقه زنگ در عمو اومده بود و خریدی که بهشون سپرده بودم آوردم قطع کردم
مشغول ضدعفونی کردن خرید و خورد کردن و پختن و بسته بندیش کردم دیدم ناهار هم نپختم بی خیال اصول شدم با خودم گفتم بعد اومدن خواهرم ضبط می کنم 

نخودی که داخل فلاسک چای خیس کرده بودم اب کش کردم تا آبگوشت بپزم وسطاش هم به اصول سر میزدم
ناهار پختم آبجی از سر کار اومد ناهار خوردیم باقی کارا کردم و کمی استراحت بعد به آبجی گفتم میرم پارکینگ فایل صوتی ضبط کنم 
برف می اومد و سرد بود رفتم داخال ماشین و شروع به ضبط کردم 
جند باری کلمات اشتباه گفتم و دوباره شروع کردم یه بار که خوب پیش رفتم کوچه صدا اومد یکی انگار چیزی می فروخت داد میزد خراب شده با هزار مصیبت چند تا فایل ضبط کردم که بیام تو گروه بذارم ولی ازشون راضی نبودم آخراش دیگه سردم شده بود گفتم هر چه بادا باد 
خواستم توی خونه دوباره ضبط کنم که کار پیش اومد بی خیال گفتم از همونا میفرستم دیدم ای دل غافل کابلم مونده مدرسه دیگه شب شده سعی کردم با بلوتوث بفرستم رو لب تاب و تو گروه بذارم نشد، گفتم بمونه برا فردا
صبحی زنگ زدم به خونه عمو سپردم عمو اومدنی خونه ما بچه کابل امانت برام بفرستن موقع برگشتنم برگردونه مشغول کارای خونه شدم و لب تاب عمو اومدن و اوردن هر کار می کردم کپی نمی شد اخر لب تاب خاموش کردم و روشن کپی کردم و توی گروه بارگذاری کردم  تا آپلود بشه و رفتم به ناهار  درس کنم و کارم برسم بعد چند ساعت اومدم دیدم ۀپلود نشده دوباره ارسال کردم بالاخره امروز یکی از دوفایل ارسال شده یکی هنوز که هنوز ارور میده و ارسال نمیشه اون یکی هم کیفیتش خیلی پایین  فک کنم باید دوباره ضبط کنم 
رسما دلم یه گریه سیر می خواد
امروز عیدم هم با استرس فایل  ارسال نشده پورد کیک مخلوط کردم و بین ارسال فایل برای اولین بار تو قالب سلیکونی کیک های کوچولو کوچولو پختم  با شربت گلاب و عسل و گز بستنی عصری جشن نیمه شعبان گرفتیم با استرس اصولی که ارسال نشد و ابرویی که پیش استاد رفت


پ ن 1: خیس کردن حبوبات توی فلاکس چای تازه یاد گرفتم خیلی خوبه وقتی یادت رفته شب حبوبات برا ناهار فردا خیس بکنی حبوبات تو فلاکس بریزی و روش آبجوش درش ببندی بمونه یکی دو ساعت عالی میشه
پ ن 2: شربت گلاب و زعفرون یه شربت ارام بخش و ضد استرسه ترکیب گلاب و یکی دو قاشق  زعفرون دم کرده و عسل و اگه بود عرق بید مشک، نبود آبجوشیده سرد شده
پ ن 3: کاش می شد به استاد شرایطم توضیح بدم

موضوعات: دوس داشتنی, سلامت, سلامت, سبک زندگی, عکس, اهر, عکس, اهر, خانواده, امام علی علیه السلام  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-01-21] [ 09:37:00 ب.ظ ]

یک تراژدی: در ایتالیا مراقبت‌های ویژه برای مبتلایان بالای 80 سال به کرونا ممنوع شد ...

کرونا

شاید با دیدن این خبر بگین که چه بی رحم هستن، یا اینا بودن ادعای حقوق بشر می کردن، یا اینکه این نتیجه نظام سرمایه داریه که برای انسانی که کار نمی کنه ارزش قائل نیستن یا اینا چیزی کم از هیتلر ندارن و …
اما این یک واقعیت تلخه، سلکشن یا انتخاب بیمار 
در مواقع بحران، در جایی که تعداد بیمار بیش از حد باشه  و امکانات به اندازه بیمار نباشه یا نیروی درمان گر به اندازه بیمار نباشه، دست به انتخاب بیمار میزنن و بیماری که احتمال زنده موندنش بیشتره انتخاب میشه برای درمان
یادمه دوران دبیرستان کلاس امداد می رفتم اونجا مربی بهمون گفت در صحنه حادثه هدف نجات همه است اما اگر امکان نجات همه نبود باید مصدومینی انتخاب بشن که احتمال زنده بودنش بیشتره
با خودم فکر کردم چقدر بی رحمانه هر چند که عاقلانه به نظر می رسید (نقطه تقابل عقل و احساس)

ولی باز باخودم گفتم فک نکنم جایی پیش بیاد و

باز با خودم فکر کردم اون فردی که مجبور به انتخاب بین چند نفر واقعا آدم بدبختیه

 

ولی کرونا خیلی چیزایی که در کودکی یا نوجوانی برام سوال بود که مگه ممکنه پیش بیاد، بهم نشون داد که میشه
ولی برام عجیبه که کشورهای جهان اولی که خیلی ادعاشون می شد و خیلیا مون کعبه آمالمون بودن چرا به این وضع در اومدن؟ اونا که تحریم نیستن، اونا که مشکل تورم و اقتصاد بیمار ندارن، اونا که در طب از ما پیشرفته ترن، اونا که …

ولی یه نکته مهم آی مردم کاری نکنیم با عدم رعایت اصول بهداشتی مقابله با کرونا و عدم رعایت #در_خانه_می_مانیم کشور ما هم خدایی نکرده به جایی برسه که مجبور به انتخاب بیمار برای درمان بشه
فقط یک لحظه فکر کنید خدایی نکرده، خدایی نکرده، خدایی نکرده، اون بیماری که انتخاب میشه تا از چرخه درمان حذف بشه عزیز خودمون باشه
من که حتی گفتنش تنم می لرزونه  جه برسه بهش فکر کنم 

کرونا بهمون نشون داد اتفاق هیچ احتمالی بعید نیست تنها راه جلوگیری از احتمالات تلاش و همت خودمونه
از ته دل آرزو می کنم این خبر دروغ باشه و تکذیب بشه

منبع خبر

موضوعات: سلامت, سلامت, سبک زندگی, نمامتن, عکس, تلنگر, اجتماعی, فرهنگی, اقتصادی, خانواده  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-03] [ 11:59:00 ب.ظ ]

ما هم انسانیم ...

بعد از اینکه خبر شیوع کرونا این هیولای ریزه میزه ترسناک تو اروپا، استرلیا و … به اصطلاح جهان اولی ها شنیده شد پش بندش اخبار غارت فروشگاه ها، دعواها سر کالا های مصرفی حتی دستمال توالت هم به گوش رسید.
اولش عجیب بود دنیایی اولی ها و اینکارا ؟ !!!!!!!!!!!!
بعدش یاد جریان سال پیش که پوشاک و روغن مایع کم شد افتادم داستان هایی که از اروپایی های متمدن برامون تو رسانه و فضای مجازی می گفتنو خیلیامون دست به دست برا هم ارسال می کردیم، داستان که فلان چیز کم شد مردم اونی که داشتن بردن به فروشگاه ها تا اونایی که لازم دارن کمبود نداشته باشن و در ادامه هم تحقیر مردم مون که چقدر بی فرهنگن، عقب گرد کردن و کلی بد و بیراه دیگه
از خودم پرسیدم کو اون ملت جهان اولی متمدن؟ کو اون ملتهایی که موقع بحران درست عمل می کردن؟
از خودم پرسیدم باز بهمون دروغ گفتن، دروغی برای شکستن غرور مون؟ دروغی برای تحقیر ملت ایران؟ فریبی برای سرخورده کردن ملتی؟ فریبی برای ناامید کردن ملتی؟
 
قبول دارم تو هر جامعه ای، توی مجموعه معتقدین به هر دین و ایدولوژی خوب و بد وجود داره
آدما خوب مطلق یا بد مطلق نیستن بلکه آدما خاکسترین بعضی کم رنگ و بعضی پر رنگ و این رنگ هم در طول عمرشون ثابت نیست مدام در حال تغییر به جهان اولی و دومی و سومی هم ربطی نداره

و اشتباه، اشتباهه از طرف هر کی باشه ایرانی یا غیر ایرانی؛ مسلمان یا غیر مسلمان؛ شیعه یا غیر شیعه
کاش یاد بگیرم رفتار افراد رو اولا سریع قضاوت نکنیم ثانیا رفتار بخشی رو به کل نسبت ندیم
انسان ها موقع ترس خیلی کارا می کنن بعضیا یخ میزنن و نمی تونن عکس العمل نشون بدن، بعضیا مضطرب و دستپاچه میشن و اوضاع رو بدتر می کنن، بعضی رفتار های عجیب غریب  نشون میدن رفتار هایی که در شرایط عادی محال بود انجام بدن مثل همین غارت و انبار کردن یا دعوا کردن و بعضی ها هم معقول و منطقی برخورد می کنن و ممکن رفتارهای دیگه ای هم باشه که من نمی دونم
اینکه منشاء این رفتار ها چیه می تونه عامل های مختلفی داشته باشه مثل روحیات افراد، نوع تربیت فرد، عقاید فرد و جامعه ای که در اون زندگی میکنه و خیلی چیزای دیگه که باید دیگران در موردش بررسی کنن یا شاید بررسی کردن و من خبر ندارم

خلاصه به قول ویدئویی که میذارم (که نمی دونم صاحب ویدئو کیه و چه عقیده داره ولی چون حرفاش به نظرم معقوله که عزیزی برام فرستاده) ملت ما خیلی متمدن تر از خیلی جوامع با مشکلات برخورد می کنن ما سالها است در کمبود و تحریم زندگی می کنیم که برای خیلی از این جهان اولی هایی که الان به خاطر ترس از کرونا به جون هم افتادن قابل تصور هم نیست ولی رفتارمون نسبت به اون ها فعلا در این برهه از دوران کرونایی بهتر بوده

احتکار در همه جای دنیا بده، گران فروشی مایحتاج مردم در همه جای دنیا بده، توهین بده، تحقیر بده، 

در روزهای سخت همدلی هست که کمکمون میکنه ولی گاهی ترس بهمون غلبه می کنه و اشتباه می کنیم به جای توهین به هم بیاین بهم کمک کنیم تذکر بدیم کمک کنیم اشتباهات کمتر بشه و زندگی بهتر

پ ن 1: اینا فقط درد و دل بود فقط و دقت کنین به ساعت نوشتن و اینکه همراه این نوشتن دارم نون میپزم و بخشی از فکرم هم مشغول نون های داخل فر هست که نسوزه
دستپخت خودم
پ ن 2: در ایام کرونا مراقب خودتون باشین تا ضرورتی نداشت از خونه بیرون نیاین، خرید عید و عید دینی و … ان شاء الله در دوران پسا کرونا
پ ن 3: در خانه می مانیم یادتون نره و صد البته رعایت نکات بهداشتی

پ ن 4: دعوت ملی یادتون نره تاجایی که می تونید برا کسانی که دوستشون دارید ارسال کنید شاید کسانی که اهل رعایت نیستن قبول کنن و رعایت کنن یک نفر هم با تذکر شما رعایت کنه احتمال قطع چرخه شیوع بیشتر میشه یادمون نره «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ» 
 استادی می فرمودن یک بار تذکر دادن شاید اثر نکنه ولی وقتی تعداد تذکر و امر به معروف زیاد شد تاثیر گذار خواهد بود نگیم گفتن، گفتن من بی فایده اس اندازه سر سوزنی هم در کسی تاثیر بذاره در این شرایط خیلی بزرگه

موضوعات: دوس داشتنی, آشپزی, حقوق بشر, سلامت, سلامت, سبک زندگی, عکس, عکس, عید نوروز, تلنگر, اخلاق, اجتماعی, فرهنگی, همسایه, فضای مجازی, خانواده  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-25] [ 02:40:00 ق.ظ ]

اساس کار طلبگی ...

فصل امتحانات گذشت، خوب یا بد کم کم نمره ها اعلام میشن

هر کس بسته به فراخور تلاش خودش و شرایطش نمره ای و معدلی آورده

بعضی راضی و خوشحال بعضی ناراحت و بعضی پشیمان

جملاتی رایج این مواقع ( امتحانات و اعلام نمرات):

از ترم بعد خوب درس می خونم

از ترم بعد از اول ترم شروع می کنم

تکلیف و تحقیق برا آخر ترم نمیذارم

 

ولی خیلیا ترم شروع میشه ولی حرفا شون یادشون میره تا آخر ترم دیگه

و گاهی کل دوره همین برنامه رو داریم

 

اما سوال:

این ترمی که گذشت چی به دست آوردین؟

چیزی یادگرفتین یا همه رو حفظ کردین؟ یا به معلومات تون اضافه شد یا به محفوظات تون؟

اگه الان چیزی از درسا بپرسن می تونین توضیح بدین یا همه رو سر جلسه امتحان گذاشتین و بیرون اومدین؟

اساس کار طلبگی

واقعا طلبه چطور باید درس بخونه و چه باید بکنه یا اساس کار طلبه چیه؟

اساس کار طلبگی،

فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن.

حفظ‌محوری، همان چیزی است که امروز بلای تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه میکنیم و هنوز هم روبه‌راه نشده است و باید روبه‌راه شود.

در حوزه، اساس سنتی ما بر پایه‌ی فکر کردن است.

طلبه درس را که میخواند،

اولاً قبلاً پیش‌مطالعه میکند، ذهنش را آماده میکند تا از استاد حرف نو بشنود.

بعد از درس، آن درس را با یک زمیلی، رفیقی مباحثه میکند؛ یک بار به او درس میگوید، یک بار او به انسان درس میگوید؛ لذا در ذهن جایگزین میشود.

در بعضی از حوزه‌ها مثل نجف، تقریر درس استاد معمول بود - در قم کمتر وجود داشت یا نداشت و خیلی بندرت بود - طلبه‌ی فاضلی بعد از درس استاد مینشست، همان درسی را که استاد گفته بود، برای بعضی از طلابی که احتیاج داشتند، دوباره میگفت.

ببینید این کار چقدر در عمق بخشیدن به علم و سواد و معلومات محصل و طالب علم تأثیر میگذارد.

این سنتها را نباید از دست داد؛ اینها حیف است.

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۹

 

اساس کار طلبگی

موضوعات: دوس داشتنی, سبک زندگی, نمامتن, بیانات مقام معظم رهبری, اخلاق طلبگی, عکس, بیانات مقام معظم رهبری, تلنگر, اخلاق, فرهنگی  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-11-13] [ 03:12:00 ب.ظ ]

آرزو می کنم بعضی تجربه ها رو هیچ وقت تجربه نکنبن!!! ...

سال 91 که زلزله شد تابستون بود مرداد ماه، ماه رمضون

بعد از ظهری داشتیم استراحت می کردیم که شب بریم برای مراسم قدر سوم

زلزله شد و همه ریختیم بیرون البته حیاط خونه مردم تو کوچه بودن سر و صدا، تلفن ها یهو قطع شد موبایل، خط ثابت، نمی تونی از عزیزانت، خانواده ات خبر بگیری  بعضی قسمت ها خونه ترک برداشته بوده این ترست بیشتر می کرد نکنه فلان عزیز، فامیل، آشنا که خونه اش قدیمیه ریخته باشه

الان که می نویسم ترس و اضطراب و گریه باهامه بعد این همه سال 

وقتی اعصاب ها اروم شد و ترس کمتر شد چون خط موبایل ها شلوغ بود و نمی شد تماس گرفت از صد تا تماس یکی می گرفت؛ سر زدن به آشنایان که نزدیکن، گوش دادن به رادیو برای اینکه بفهمی چی شده، دید زدن صفحات نت شروع شد اضطراب مردم توی کوچه و خیابون از بی خبری از عزیزانشون

ماشین های اطلاع رسان که توصیه های ضروری انجام می دادن، پس لزره های اعصاب خورد کن، شایعات سوهان روح، اخبار  غمگین و ناراحت کننده ویرانی های روستا ها، فوت افراد، ماشین های که وسائل ضروری می آوردن، خبر  دلگرم کننده همراهی یه ملت 

یک هفته به توصیه ستاد بحران بیرون از خونه موندیم چون پس لرزه ها زیاد بودن و ریز و درشت  شبا رو تو کوچه می موندیم یا چادر یا ماشین جلو خونه

نصف شب شایعه شکستن سد و تهدید سیل 

بعد صدای بلندگوها که این شایعه است برا فرار مردم از شهر و دزدی 

ما خونه مون حیاط داشت روزا تو حیاط بودیم شبا تو کوچه جلو خونه کوچه بزرگ هستش

ولی مردمی که خونه آپارتمانی داشتن یا حیاط کوچیک  مجبور بودن توی بلوار ها، حیاط مدارس، سالن های ورزشی و پارک ها بمونن فاصله از خونه ترس و اضطرابشون بیشتر بود رفت و آمد بین محن اسکان و خونه

این وسط باورن تو مردادماه هم قضیه رو جالب می کرد آب گرفتن چادر ها 

زلزله اهر

زلزله اهر

روزای اخر هفته من با هر پس لرزه میزدم زیر گریه 

حالا این وسط بعضیا زنگ میزدن چندتا نماز آیات بخونیم؟ پس لرزهم نماز آیات داره یا نه؟اون موقعی که مثلا خواب بودیم بهمون گفتن باز پس لرزه اومده بخونیم؟ لرزهایی که شدید بودن فقط بخونیم یا اونایی که شدید نبودن؟ اگه ترسیدیم بخونیم یا نه؟ …

اون سال تا اسفند ماهش حدود پنج هزارتا پس لرزه داشت حالا حساب کنید تعداد نماز آیاتی که باید بخونی تو ترس و اضطراب نه میدونی چند تا زلزله و پس لرزه رو حس کردی یا اصلا چند تا نماز خوندی؟!

 

نماز آیات زلزله

خلاصه همه اینا رو گفتم بگم که هر وقت زلزله میشه انگار همه اون استرس ها و اضطراب ها و دردها هجوم میارن سراغم انگار خودم وسط اون زلزله ام
واقعا از عمق وجودم درکشون می کنم با درداشون گریه می کنم،

بهشون تسلیت می گم و از الان اضطراب برف و سرمای زمستون هم برای مناطق زلزله زده جدید و هم اونایی که از زلزله کرمانشاه اسیب دیدن و هنوز سروسامان نگرفتن دارم

میدونم شرایط اقتصادی سخته، مشکلات زیاده ولی اینم میدونم مردم ایران همت بلندی دارن و هیچ وقت همدیگه رو تنها نمیذارن

دعا کنیم مشکلات به خوبی تموم بشن و خدا به خانواده های داغ دیده و آسیب دیده صبر جمیل بده و کمکشون کنه از این مرحله سخت زندگی هم به درستی رد بشن

و دعا می کنم و امیدواریم مسئولین به بهترین شکل ممکن شرایط را برای عادی سازی زندگی مردم در مناطق زلزله زده فراهم کنند

 

زلزله میانه

پ ن 1: معذرت میخواستم تسلیت بگم ولی شد خاطره گویی

پ ن 2: امیدوارم دیگه هیچ کس (چه اونایی که تجربخ اش کردن چه اونایی که تجربه اش نکردن) مزه این حلوای تن تنانی نچشن

موضوعات: سبک زندگی, نمامتن, احکام, عکس, اهر, عکس, اهر, اجتماعی, فرهنگی, اقتصادی  لینک ثابت
[شنبه 1398-08-18] [ 09:49:00 ق.ظ ]


1 3