دوست داشتنی های من







اسفند 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      




جستجو




محتواها


 << < اسفند 1402 > >>
ش ی د س چ پ ج
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      



موتور جستجوی امین


جستجو


خاطره یک مهربانی ...

مهربانی 

سال پیش ترم اخر سطح چهار امتحانات تهران می موندم

گاهی دوستانی همراهم بودنگاهی تنها
گاهی امتحان سخت بود فرصت درست کردن یا خرید غذا رو نداشتم

و یک روز عصر تنها بودم و مشغول درس و یه طرف ذهنم مشغول اینکه شام چیکار کنم؟

یهو در زده شد، یکی از همکلاسی ها که میشه گفت مامان کلاس بودن  و البته خودشون هم مثل من امتحان داشتن  با وسایل موجود در عکس بالا اومدن 

و کلی من ذوق زده کردن

خورشت فسنجون بود بسیار پر ملات و جا افتاده ولی با یه مشکل کوچولو، شیرین بود

البته از شیرینیش فاکتور بگیرم خیلی خوشمزه بود

منطقه ما غالب مردم غذای شیرین (وعده ناهار و شام) نمی خورن

هم اون شب شام و هم فرداش ناهار خوردم البته رفتم از مغازه نزدیک یه ترشی کوچیک خریدم  تا مشکل شیرینی حل کنه

سال پیش  حتی همکلاسی ها برام جشن تولد گرفتنو کلی خوشحالم کردن

موضوعات: دوس داشتنی, سلامت, سبک زندگی, عکس, اخلاق, اجتماعی, آموزش  لینک ثابت
[یکشنبه 1402-03-28] [ 02:15:00 ق.ظ ]

اندر احوالات اولین آزمون آنلاین این ترم من ...

آزمون آنلاین

بعد مدتها سلام
چند روز پیش یعنی دقیقا 23 دی ماه اولین امتحان این ترم داشتم خودش هم به صورت آنلاین

قبل از آزمون های خودم درگیر آزمون آنلاین طلاب مدرسه مون بودم و تماس هایی که بعد هر آزمون میشه:

اینترنت قطع شد، سرعت اینترنت پایین بود برگه های آزمون ارسال نشد

یکی از تصاویر ارسال شد بقیه ارسال نشد

نمیدونم ارسال شد یا نه

و کلی گریه و گلایه  که زحماتمون به هدر رفت
از طرف دیگه اساتید هم گلایه داشته و دارن:

تصاویر واضح نیست،

با گوشی یا تبلت نمیشه اصلاح کرد،

پرینت ها ناخوانا تر از تصاویر در گوشی یا لب تاب هستن،

برگه های که طلاب می گفتن ارسال شده و اساتید می گفتن توی سامانه نیست و …

حالا حساب کنید با همچین ذهنیت اولین ازمون پایان ترم می خوام شروع کنم  با کلی استرس امتحان آنلاین

از طرفی چون همه مصائب هم معمولا صبر می کنن با شروع امتحانات نازل بشن، حالم هم که ناخوش؛ جوری شد که تصمیم گرفتم آزمون شرکت نکنم آماده می شدم از پزشک محترمی گواهی بگیرم

با کلی مسکن و داروی که از صبح میل کردم تا وقت آزمون یکم بهتر شده بودم گفتم یه امتحانی بکنم سوالات دریافت کردم شروع کردم به نوشتن به توجه به دست خط بدم و ترس از ناخوانایی برگ سعی در بزرگ نوشتن و خوانا نوشتن داشتم مقداری از تمرکزم بابت این مساله رفت

استاد گرامی دستشون درد نکنه سوالاتشون طوری بود که باید کلی می نوشتی حالا از طرفی سامانه بیشتر از چهار تا عکس قبول نمی کنه و دیده بودم که دو برگه کنار هم در یک عکس ناخوانا میشه
تناقض عجیبی گیر کردم بزرگ بنویسم که خوانا باشه در عکس و پرینت یا کوچیک بنویسم که در چهار برگه جا بشه
استرس خود امتحان کم بود استرس وضوح تصویر، خوانا بودن و دست خط خوبم، بیشتر از چهار برگه نشه و سر وقت تموم کنم، که بتونم ارسال بشه کنم  و … هم در این امتحان همراهی می کردن
و بیچاره مغز گرام که باید با این همه هول ولا روی سوالات هم تمرکز می کرد و جواب استخراج می کرد خودش هم با درس خوندن من که یا توی مدرسه یا توی خونه بین تماس بچه ها درس خوندم یا بین آشپزی و کار خونه

خلاصه نوشتیم و نوشتیم بیست دقیقه مونده به پایان امتحان یه صدای تق مانندی اومد اهمیت ندادم و پنج دقیقه ای نوشتم بعد خواستم عکس بگیرم دیدم نور آشپزخونه کمه، تازه متوجه شدم چراغ خاموشه با خودم گفتم من که روشن کرده بودم. گفتم برم حال جلو پنجره عکس بگیرم؛  رفتم عکس گرفتم و تنظیم کردم ارسال کنم خواستم ارسال کنم دیدم علامت وای فای روی گوشی نیست

رفتم سراغ مودم دیدم خاموشه

چرا مودم خاموشه؟ چرا لامپ آشپز خونه خاموش بود؟ چرا لامپ اتاق روشن نمیشه؟ یهو متوجه شدم برق نیست، بدو سمت کنتور برق، نکنه فیوز پریده، بین راه در حال دویدن از بابا پرسیدم فیوز پریده؟  گفتن برق رفته

باز رفتم پارکینگ کنتور برق دیدم فیوز نپریده بود

حالا چه کنم؟  اینترنت گوشی

ولی خونه ما که اینترنت گوشی خوب آنتن نمیده از H بالا تر نمیره با یاد آوری این مطلب انگار ابجوش ریختن رو سرم
گوشی به دست حیاط این ور اونور می رفتم تا یه نقطه ای پیدا کنم اینترنت 3G یا 4G بشه جالبه اینکه برگه ها رو هم دستم گرفته بود در همین حین داداشی در باز کرد و وارد حیاط شد و کلی بهم خندید خواهری پریشون  توی هوای سرد بدون پالتو و کت و یه دست برگه ها یه دست گوشی که رو به آسمون گرفته بودم
تصور این صحنه برای خودم هم باعث خنده میشه
جالب اینه که ذهنم هم کار نمی کرد تا اینکه احتمال دادم برگه ها ارسال شده ولی احتمال عدم ارسال هم می دادم  به گروه کلاسمون سر زدم چند تا از خانما هم نتونسته بودن کلا ارسال کنن همگی به هم ریخته بودن که چه کنیم؟
منم مشکلم رو گفتم
تصاویر برگه ها رو هم برای استاد و هم برای نماینده کلاس با قید این نکته که برق رفته بود و احتمال میدم ارسال نشده فرستادم
بعد اطلاع دادن معاون محترم آموزش گفتن وقتی مشکلی در ارسال پیش اومد از مشکل و ارور ی که سامانه میده عکس بگیرن و برای آموزش ارسال کنید یکی از دوستان بهم گفت «شما برقا رفت از خاموشی و قطعی وای فای عکس بگیر»

پ ن: فک کنم با این آموزش مجازی و امتحانات مجازی معاونان آموزش چند سال پیر شدن

پ ن 2: عکس از سایت پرسآل برداشتم

پ ن 3: با هزار  امید و ارزو برای سطح چهار تلاش کردم و تمام سختی  ها قبول شدم ولی کرونا نذاشت لدت درس خوندن به معنای واقعی درک کنم و انتظار علمی که داشتم  هنوز برآورده نشده، با وجود تمام تلاش های کادر و اساتید سطح چهار برای اموزش مجازی قطعا آموزش به صورت حضوری یک چیز دیگه است.

به امید روز های پسا کرونا و شرکت در کلاس های درس با خیال  راحت

موضوعات: دوس داشتنی, سلامت, سبک زندگی, اجتماعی, فضای مجازی, آموزش  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-10-25] [ 11:26:00 ق.ظ ]

پاور پوینت معرفی کتاب بررسی جرم شناختی جرایم جنسی ...

 

سلام 
ترم اول سطح چهار (سال پیش ترم یک 98) استاد تکلیفی برامون تعیین کردن با عنوان معرفی کتاب،

کتابی باید مطالعه می کردیم و پاور پوپینتی برای معرفیش می ساختیم و در کلاس ارائه می دادیم. باید  در همون پاور کتاب هایی را هم، در همون راستای موضوع کتاب هم نام می بردیم.

کتابی که من انتخاب کردم کتاب «کتاب بررسی جرم شناختی جرایم جنسی» نوشته «على محمدی جورکویه» از انتشارات «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی»
کتاب جالبی هست برای دوستان علاقه مند به مسائل حقوقی و جرم شناختی و مبلغان مخصوصا در برخورد با جوانان، پاسخ به سوالات و شبهاتون در خصوص مسائل جنسی به ویژه جرائم جنسی

چون کتاب علاوه برا بیان پیشینه خوب و بررسی عوامل جرم زا در جرایم جنسی، بخشی را هم به پیشگیری و اصلاح اختصاص داده اند.

برای مشاهده پاور پوینت روی عبارت زیر کلیک کنید:

پاور پوینت معرفی کتاب بررسی جرم شناختی جرایم جنسی

 

 کتاب بررسی جرم شناختی جرایم جنسی

موضوعات: دوس داشتنی, سلامت, سبک زندگی, نمامتن, کتاب, معرفی کتاب, تلنگر, اخلاق, اجتماعی, فرهنگی, فضای مجازی, خانواده, آموزش  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-08-29] [ 10:20:00 ق.ظ ]

در دنیای «کوری» ...

بعد کرونا و دو ماه اول پر استرش، بعد دور کاری، بعد فصل امتحانا، امتحان مجازی طلبه هامون، امتحانای خودم مرکز استان، تابستون، پذیرش جدید و امتحانات شهریور و شروع ترم جدید، انتخاب واحد وبرنامه درسی و سامانه مدرس و کلاس تلفیقی و فایل صوتی و …

کل این مدت حس نوشتن نداشتم 

حسم این بود که انگار یکی  منو برداشته انداخته وسط رمان «کوری» ساراماگو

هنوز هم حس دارم

رمان کوری  رو خوندین؟

کتاب کوری

در اون رمان انسان ها با بیماری عجیب و مسری مبتلا میشن کور میشن اما انگار پرده سفیدی جلو چشماشون گرفته

اول گروهی از مبتلاین اولیه در مکانی قرنطینه می کنن

به مرور مکان قرنطینه پر میشه انسان های بیمار در قرنطینه کارهای عجیبی می کنن دزدین غذا و ظلمهای گوناگون
ولی مدتی بعد غذایی که براشون هر روز اورده میشه قطع میشن
بیماران داخل قرنطینه مجبور میشن وارد شهر بشن شهر وضعیتی مثل شهر جنگ زد هست یا شاید بشه گفت طوفان زده اجساد سطح شهر هستن مغازه ها غارت شدن

همون گروه اول که از اول باهم بودن کنار هم می مونن
گروه به وسیله بانوی فداکار غصه به خانه ای هدایت میشن
در پایان این گروه به یک بصیرت جدید، بینش جدید میرسن مفهوم جدید از زندگی و بعد از اون افراد گروه یکی بعد از دیگری بینایی خود را بدست می اوردند و بعد فریاد های شادی از سطح شهر به گوششون میرسد.
بیماری کوری سطح شهر بیماری بی بصیرتی بود و انسان ها بعد از غربالی دردناک و تلخ بعد رسیدن به بصیرت که بینایی واقعی دوباره بینای ظاهری رو هم بدست میارن.

کاری ندارم بصیرت مد نظر سارماگو با بصیرت به معنای مورد نظرما سازگار نه

 

مهم الان هم دنیای مشابه دنیای رمانه و ادمای اطرافمون که هنوز درک صحیحی از بیماری ندارن هنوز به این بصیرت نرسیدن برای کنترل کرونا برای شکست کرونا برای تشکر از زحمات کادر درمان و همه نیروهای جهادی، دستور العمل ها بهداشتی کرونا رعایت کنن 

 

دعا کنیم ماهم زود تر به بصیرت و عمل لازم برسیم تا شاید از دست این کرونا این هیولای بسیار ریز خلاص بشیم 

پ ن 1: من کتاب سال های دور خوندم بنا به آنچه در ذهنم مونده خلاصه خلاصه خلاصه شو گفتم.

پ ن 2: بنا به مشغله های که همون اول گفتم فرصت نوشتن نداشتم البته یه مقدار هم استرس ها و نگرانی ها حس نوشتن ازم گرفته بودن

موضوعات: سلامت, سبک زندگی, کتاب, معرفی کتاب, تلنگر, اجتماعی, فرهنگی, همسایه, خانواده, امام علی علیه السلام  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-08-15] [ 09:14:00 ب.ظ ]

بربریت، توحش و بی شعوری ...

این روزا با گسترش کرونا جهان و آدماهاش چهره جدید نشون میده 
برخی کمالات انسانی رو به نمایش میذارم مثل نیروهای جهادی فرقی نمی کنه از چه قشری باشن خانه دار، کارخونه دار، کارمند، بازاری، طلبه، دانشجو، دانش آموز  و … یا برخی دولت ها و سیاسیون 
برخی برگشتن به دوران جاهلیت و توحش و البته بیشعوری 
در مردم عادی ترس می تونه یک عامل باشه ولی قطعا همه از روی ترس نیست اون فردی که تو این شرایط میره سفر (البته غیر ضروری) نماد و مجسمه بی شعوری و بی مبالاتیه، باور کنین محاله خبر و نشنیده باشه، محاله از خطر آگاه نشده باشه، محاله حداقل یه عکس در مورد کرونا ندیده باشه (البته اگر نابینا نباشه)

نگرانی

البته فقط سفر نیست، احتکار، گرانفروشی و در کشورهای دیگه غارت فروشگاه ها، خرید بیش از حدو ایجاد کمبود، دعوا و زد و خورد در مراکز خرید حتی برای یک رول دستمال توالت و … 
یا اون آسایشگاه سالمندان اسپانیا که کادرش ول کردند رفتن و عده ای سالمند بیمار و کم توان در کنار سالمندان فوت شده 


به قول کتاب بیشعوری :   بیشعوری یک «بیماری» است و مثل تمام بیماری‌ها برای پیشگیری و درمانش باید آن را درست شناخت. هرچقدر یک بیماری خطرناک‌تر و شایع‌تر باشد، شناخت و مقابله با آن ضروری‌تر است، اما بیشعوری مهلک‌ترین عارضه کل تاریخ بشریت است که تاکنون راهکاری علمی برای مقابله با آن ارائه نشده است. بیشعوری حماقت نیست و بیشتر بیشعورها نه‌تنها احمق نیستند، که نسبت به مردم عادی از هوش و استعداد بالاتری برخوردارند. خودخواهی، وقاحت و تعرض آگاهانه به حقوق دیگران که بن‌مایه‌های بیشعوری‌اند، بیشتر از سوی کسانی اعمال می‌شود که از نظر هوش، معلومات، موقعیت اجتماعی و سیاسی و وضع مالی، اگر بهتر از عموم مردم نباشند، بدتر نیستند.


این از مردم، اما دولت ها رفتار های عجیب غریب می کنن بعضیا رو میگن پروتکل و قوانین بهداشتی شون هست مثل اینکه یکی قرنطینه می کنه یکی نمی کنه این قبول قوانین
اما دزدی داره مد میشه چند روز پیش خبر دزدی اقلام بهداشتی چین به ایتالیا منتشر شد و بعدش خبر دزدی محموله اقلام بهداشتی تونس توسط ایتالیا 

دزدی

خدا می دونه قرار چه چیزایی قرار ببینیم 
عین فیلم های علمی تخیلی شده شاید اگه سال های پیش این اوضاع برامون نشون میدادن می گفتیم نویسنده چی مصرف کرده بدجور توهم زده یا اینکه نویسنده مالیخولیا داره

من قبلا هم شاکر بودم به خاطر ایرانی بودن و الان بیشتر 
برخلاف اینکه خیلیا جه داخلی یا خارجی های سعی دارن بگن ایرانی ها از نظر اخلاقی و فرهنگی پس رفت کردن و تحقیر می کردن این اوضاع نشون داد که ما بدتر از دیگران نیستم بلکه  بهتر هم هستیم
و از طرف دیگر اینکه دیگران در شرایط قرار نگرفته بودن وگرنه در شرایط یه خورده بد فقط بیماری هست تحریم نیستن از ما خیلی بدتر شدن

چند روز پیش یه خبر خوندم که یک نویسنده آمریکایی که برای کار همسرش به ایران اومده بوده با لغو پرواز ها مجبور به ماندن در اایران شده و احساس بدبختی داشته ولی بعد از شیوع کرونا و کمبود ها و غارت ها خدا رو شکر کرده که ایران مونده
یا توئیت سفیر انگلستان سر جریان دستمال توالت از قسمت دستمال توالت فروشگاهی در ایران عکس گذاشته بود
سفیر انگلستان
پ ن: متن کامل نیست قرار تکمیل بشه

موضوعات: سلامت, سلامت, سبک زندگی, نمامتن, معرفی کتاب, تلنگر, اجتماعی, فرهنگی, سیاسی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-01-06] [ 11:48:00 ق.ظ ]