در شهادت یحیی السنوار چیزی جز زیبایی ندیدم!!! | ... |
متن برای سال پیش روز پس از شهادت مجاهد شهید یحیی سنوار هست
متن ویرایش نکردم
فیلم را که دیدیم اول آنقدر برایم مبهم بود که چندبار دیدم تا متوجه جزئیات بشوم
در اینترنت تصاویر را جستجو کردم تصویر وسایل همراه شهید، تصویر دستی که انگشتش قطع شده
فیلم و تصاویر پر از مفاهیمی بود که عقل بشری می گفت یک قاب جمع نمی شوند ولی به اعجازی ملکوتی در یک قاب جمع شده بودند.
تصویر انسانی مظلوم اما مقتدر
تصویر انسانی مجروح اما با صلابت
تصویر انسانی بی رمق اما قدرتمند ترین
تصویر انسانی محاصره شده اما شجاع ترین
تصویر انسانی به ظاهر شکست خورده میدان اما پیروز حقیقی آن
تصویر انسانی که میدانست تا لحظات دیگر کشته خواهد شد اما ذره ای ترس یا نا امیدی در او دیده نمی شد
از نوجوانی با جمله زینب کبری سلام الله آشنا شدم و تا کنون به آن فکر کردم با وجود فهم نسبی هیچ گاه کاملا درک نکرده بودم مصداقی برایش نداشتم
ولی به لطف یحیی السنوار جمله بانوی صبور کربلا برایم عینیت پیدا کردم «ما رأیت الا جمیلاً» را به چشم خود دیدم تصویر زیبا بود زیبایی بی پایان، زیبایی که در وصف نمی گنجد.
در کنار زیبایی برایم روضه هم بود روضه قتلگاه ، روضه مبارزه تا تا اخرین توان، روضه انگشتی که به یغما رفت
عجیب تاریخ تکرار می شود شاید برای اینکه انسان عصر کنونی تا نبیند تا تجربه نکند به ادراک نمی رسد.
شنیده ایم؛ ترس دشمن را از بدنی مجروح و بی رمق
شنیده ایم؛ قطع انگشتی را برای انگشتر
شنیده ایم؛ جنگ تا پای جان تا آخرین قطره خون
شنیده ایم؛ تفاوت لباس علی علیه السلام و خدمتکارش
…
الان نمونه آنها را دیدیم
دیدیم پست ترین موجودات زمانه ی ما با وجود تجهیزات کامل جنگی با وجود دیدن جسم زخمی و بی رمق فرمانده جرات نزدیک شدن نداشتند و با گلوله تانک به جنگش رفتند
دیدیم خونخوارترین موجودات عصر حاضر یه پیکر شهید رحم نکردند و انگشتش رای برای آزمایش دی ای ان قطع کردن
دیدیم اخرین مبارزه فرمانده عصایی که به طرف ریز پرنده پرت شد و هدایت کننده آن انگار به خودش ضربه میخورد و سر می چرخاند دوربین ریز پرنده به سمتی دیگر برگرداند
دیدیم اسلحه فرمانده تعمیری بود با لنت (چسب برق) بسته شده بود (نمیدانم مجاهدین حماس اسلحه اشان چگونه است بهتر از آن یا نه ولی حس کردم بهتر ها را برای نیروهایش گذاشته)
[جمعه 1404-07-25] [ 01:00:00 ب.ظ ]
|