دوست داشتنی های من







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو




محتواها


 << < اردیبهشت 1403 > >>
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



موتور جستجوی امین


جستجو


آرزو می کنم بعضی تجربه ها رو هیچ وقت تجربه نکنبن!!! ...

سال 91 که زلزله شد تابستون بود مرداد ماه، ماه رمضون

بعد از ظهری داشتیم استراحت می کردیم که شب بریم برای مراسم قدر سوم

زلزله شد و همه ریختیم بیرون البته حیاط خونه مردم تو کوچه بودن سر و صدا، تلفن ها یهو قطع شد موبایل، خط ثابت، نمی تونی از عزیزانت، خانواده ات خبر بگیری  بعضی قسمت ها خونه ترک برداشته بوده این ترست بیشتر می کرد نکنه فلان عزیز، فامیل، آشنا که خونه اش قدیمیه ریخته باشه

الان که می نویسم ترس و اضطراب و گریه باهامه بعد این همه سال 

وقتی اعصاب ها اروم شد و ترس کمتر شد چون خط موبایل ها شلوغ بود و نمی شد تماس گرفت از صد تا تماس یکی می گرفت؛ سر زدن به آشنایان که نزدیکن، گوش دادن به رادیو برای اینکه بفهمی چی شده، دید زدن صفحات نت شروع شد اضطراب مردم توی کوچه و خیابون از بی خبری از عزیزانشون

ماشین های اطلاع رسان که توصیه های ضروری انجام می دادن، پس لزره های اعصاب خورد کن، شایعات سوهان روح، اخبار  غمگین و ناراحت کننده ویرانی های روستا ها، فوت افراد، ماشین های که وسائل ضروری می آوردن، خبر  دلگرم کننده همراهی یه ملت 

یک هفته به توصیه ستاد بحران بیرون از خونه موندیم چون پس لرزه ها زیاد بودن و ریز و درشت  شبا رو تو کوچه می موندیم یا چادر یا ماشین جلو خونه

نصف شب شایعه شکستن سد و تهدید سیل 

بعد صدای بلندگوها که این شایعه است برا فرار مردم از شهر و دزدی 

ما خونه مون حیاط داشت روزا تو حیاط بودیم شبا تو کوچه جلو خونه کوچه بزرگ هستش

ولی مردمی که خونه آپارتمانی داشتن یا حیاط کوچیک  مجبور بودن توی بلوار ها، حیاط مدارس، سالن های ورزشی و پارک ها بمونن فاصله از خونه ترس و اضطرابشون بیشتر بود رفت و آمد بین محن اسکان و خونه

این وسط باورن تو مردادماه هم قضیه رو جالب می کرد آب گرفتن چادر ها 

زلزله اهر

زلزله اهر

روزای اخر هفته من با هر پس لرزه میزدم زیر گریه 

حالا این وسط بعضیا زنگ میزدن چندتا نماز آیات بخونیم؟ پس لرزهم نماز آیات داره یا نه؟اون موقعی که مثلا خواب بودیم بهمون گفتن باز پس لرزه اومده بخونیم؟ لرزهایی که شدید بودن فقط بخونیم یا اونایی که شدید نبودن؟ اگه ترسیدیم بخونیم یا نه؟ …

اون سال تا اسفند ماهش حدود پنج هزارتا پس لرزه داشت حالا حساب کنید تعداد نماز آیاتی که باید بخونی تو ترس و اضطراب نه میدونی چند تا زلزله و پس لرزه رو حس کردی یا اصلا چند تا نماز خوندی؟!

 

نماز آیات زلزله

خلاصه همه اینا رو گفتم بگم که هر وقت زلزله میشه انگار همه اون استرس ها و اضطراب ها و دردها هجوم میارن سراغم انگار خودم وسط اون زلزله ام
واقعا از عمق وجودم درکشون می کنم با درداشون گریه می کنم،

بهشون تسلیت می گم و از الان اضطراب برف و سرمای زمستون هم برای مناطق زلزله زده جدید و هم اونایی که از زلزله کرمانشاه اسیب دیدن و هنوز سروسامان نگرفتن دارم

میدونم شرایط اقتصادی سخته، مشکلات زیاده ولی اینم میدونم مردم ایران همت بلندی دارن و هیچ وقت همدیگه رو تنها نمیذارن

دعا کنیم مشکلات به خوبی تموم بشن و خدا به خانواده های داغ دیده و آسیب دیده صبر جمیل بده و کمکشون کنه از این مرحله سخت زندگی هم به درستی رد بشن

و دعا می کنم و امیدواریم مسئولین به بهترین شکل ممکن شرایط را برای عادی سازی زندگی مردم در مناطق زلزله زده فراهم کنند

 

زلزله میانه

پ ن 1: معذرت میخواستم تسلیت بگم ولی شد خاطره گویی

پ ن 2: امیدوارم دیگه هیچ کس (چه اونایی که تجربخ اش کردن چه اونایی که تجربه اش نکردن) مزه این حلوای تن تنانی نچشن

موضوعات: سبک زندگی, نمامتن, احکام, عکس, اهر, عکس, اهر, اجتماعی, فرهنگی, اقتصادی  لینک ثابت
[شنبه 1398-08-18] [ 09:49:00 ق.ظ ]

سه صافی ...

شایعه
شده جایی باشین تو جمع دوستان، همکاران و یا خانواده و کسی بیاد بگه شنیدین
و یه مطلبی در مورد شخصی یا اشخاصی تعریف کنه گاهیی کنجکاوی باعث میشه با شوق گوش بدیم و از بس جالبه پیش دیگران هم بگیم و گاهی هم از این عمل ناراحت میشیم گاهی اعتراض می کنیم گاهی هم رومون نمیشه بگیم
یه حکایت جالب و راهکار  در مورد اینجور مواقع یا مواقعی که حرف جالبی شنیدیم و می خوایم نقل بکنیم:


? شخصی نزد سقراط رفت و گفت: گوش کن می خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می گفت.

??سقراط حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا نه؟

? کدام سه صافی؟

??اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟

? نه، من فقط آن را شنیده ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است..

??سقراط سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای.
مسلما چیزی که می خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی ام می شود.

? دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند..

??بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می خورد؟

? نه، به هیچ وجه!

?? سقراط گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنى….

پ ن: واقعیت نمی دونم این مکالمه واقعا برا سقراط هست یا نه ولی مفهوم والا و زیبایی داره و قابل تامل و تفکره
پ ن 2: نتیجه اخلاقی داستان هر وقت کسی برامون چیزی تعریف کرد سه سوال قبل از باور : 1. این حرف واقعیت داره؟ از تعریف کننده بپرسیم مطمئنی به چشم دیدی؟ بگه از فلانی شنیدم؛ پس واقعیت داشتنش جای شک و شبهه اس. 2. این حرف باعث خوشحالی و حال خوب من میشه؟ 3. آیا این حرف مفیده و فایده ای به حال من داره؟

پ ن 3: نتیجه اخلاقی بعدی داستان هر وقت خوستیم برا کسی چیزی تعریف کنیم سه سوال قبل از تعریف از خودمون بپرسیم: 1. این حرف واقعیت داره؟ 2. این حرف باعث خوشحالی و حال خوب شنونده میشه؟ 3. آیا این حرف مفیده و فایده ای به حال شنونده داره؟
پ ن 4: یادمون باشه حال خوب و فایده منظور حال خوب و فایده ای که از نظر شرع و عقل توجیه پذیر باشه

موضوعات: دوس داشتنی, سبک زندگی, تلنگر, اخلاق, اجتماعی, فرهنگی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-08-02] [ 10:51:00 ق.ظ ]