بعد حدود یک سال و خرده ای دوباره تونستم وارد وبلاگم بشم

خیلی ذوق دارم مثل آدم ی که بعد مدت ها دوری به خونه اش برگشته یا آدمی که گم شده اش رو پیدا کرده

 

گاهی انسان کاری می کنه و فکر می کنه کار درستیه ولی بعد از انجام تازه دردسرهاش شروع میشه 

کاش میشد آدم قبل از انجام کار عواقبش ببینه

ولی نه همچین اتفاقی می افتد زندگی هیجان نداشت انتخاب هم بی معنی می شد 

فکر کردن

واقعا زندگی به هیجان نیازی داره؟

 

 

فک کنم این به روحیه افراد ربط داشته باشه

 

 

خلاصه اینکه من دوباره برگشتم

موضوعات: دوس داشتنی  لینک ثابت