دوست داشتنی های من







خرداد 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  




جستجو




محتواها


 << < خرداد 1397 > >>
ش ی د س چ پ ج
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  



موتور جستجوی امین


جستجو


خدایا، من واقفم بر این حقیقت تلخ که اگر از بندگان تو کسی گناه مرا می فهمید، من پرهیز می کردم از ادامه گناه ...

 

فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَی ذَنْبِی غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ

خدایا، من واقفم بر این حقیقت تلخ که اگر از بندگان تو کسی گناه مرا می فهمید،

من پرهیز می کردم از ادامه گناه

 

وقتی این فراز دعا رو می خوندم با خودم فکر می کردم چرا انسان از بنده خدا خجالت می کشه ولی از خود خدا نه داشتم دنبال جواب میگشتم با این درس اخلاق و معارف اسلامی از سایت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی برخوردم جالبه خوندنش حتما مفیده، از دست ندینش

 

انسان باحیاء حتی «فکر گناه» هم نمی‏کند!

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنۀ الله علی اعدائهم اجمعین.

رُویَ عن الصادق(علیه‎السلام) قال: «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ».[1]

بحث ما در مورد «حیا» بود. حیاء آن ودیعه الهی و غریزه انسانیّه است که انسان را از اعمال زشت باز می‏دارد؛ یعنی چه قبل از عمل که انسان عمل را تصویر می‏کند و چه بعد از عمل، حیاء نقش بازدارندگی دارد. به این معنا که روح وقتی با یک عمل زشت روبرو می‏شود و وقتی که عمل زشت را تصویر می‎کند، منفعل و منکسر می‎شود و همین حالت موجب بازدارندگی او است و بعد از عمل هم، این حالت بازدارندگی نسبت به تکرار آن عمل زشت پیدا می‎شود.
در جلسات گذشته ما یک تقسیم بندی راجع به حیاء در ربط با ناظر کردیم و گفتیم که حیایی که انسان نسبت به ناظر دارد، گاهی «حیاء من الخلق» است، گاهی «حیاء من النفس» بوده و گاهی «حیاء من الملائکه» می‏باشد؛ یعنی فرشتگانی که مأمور ضبط اعمال انسان هستند. گاهی «حیاء من اولیاء الله» است که جلسه گذشته آن را بحث کردم. پنجمین نوع آن «حیاء من الله» است، یعنی از خدا خجالت کشیدن و شرم کردن.
در باب «حیاء من الله» ما یک بحث معرفتی داریم که من وارد آن نمی‎شوم، چون من قبلاً این را بحث کردم و الآن بحث ما تربیتی است. در مورد بحث تربیتی، ما روایات متعدّدی داریم که «حیاء من الله» را در روابط گوناگون مطرح می‎فرمایند. یعنی این که انسان باید با توجه به این روابط حیاء داشته باشد.
1. خدا می‏بیند!
یک دسته از روایات هست که «اصل ناظر بودن خداوند» را مطرح می‎کنند. انسان در «حیاء من الخلق» از این شرمش می‎آید که عمل زشت را در دیدگاه غیر انجام دهد. حالا اگر یک ذرّه معرفتش بالاتر باشد، در دیدگاه فرشتگانی که او را می‎بینند و اعمالش را ثبت و ضبط می‎کنند، نیز حیاء می‎کند. دسته اوّل روایات، «حیاء من الله» را در همین رابطه مطرح می‎کنند که خداوند به اعمال تو ناظر است، تو در دیدگاه خدا هستی، این کار را که می‎کنی باید از خدا شرمت بیاید!
از خدا خجالت بکش و معصیت نکن!
حالا من به عنوان نمونه چند روایت می‎خوانم که بعضی‎هایشان هم اشاره به آیات قرآن دارد. روایت اوّل از حضرت زین‎العابدین(صلوات‎الله‎علیه) است که می‎فرماید: «خف الله عز و جل لقدرته عليك» از خدا بیم داشته باش، چون او بر تو توانا است! این‎طور نیست که بتوانی از چنگ خدا فرار کنی، خجالت بکش و معصیت نکن! خیال نکن می‎توانی از عذابی که وعده‎ کرده است فرار کنی. بعد دارد «و استح منه لقربه منك»[2] از خدا خجالت بکش، چون به تو نزدیک است. این روایت اشاره به همین معنا است که خدا ناظر است.
تو مرا نمی‏بینی ولی من …!
در آیه شریفه هم می‎فرماید «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى‏»[3] در آیات دیگری هم اشاره به قُرب و نزدیکی دارد، مثلاً می‎فرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَري»[4] یا «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ»[5] شماها نمی‎بینید ولی ما به او نزدیک‏تر از شما هستیم. تو کور هستی و چشم باطنت کور است و مرا نمی‎بینی ولی من که می‎بینم که چه کار داری می‎کنی.
گریه شدید محبوب‏ترین بنده خدا
در سوره یونس در آیه‎ای هست «وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً»[6] هیچ‎کاری نیست که شما انجام دهید مگر این که ما آن را می‎بینیم. کارهایتان در مرئَی و منظر ما است و ما داریم می‎بینیم. من نمی‎خواهم بحث تفسیری کنم، ولی این را بگویم که «عمل» در اینجا اطلاق دارد، یعنی هم اعمال درونی‎ات را می‎گیرد و هم اعمال بیرونی‎ات را می‎گیرد. من بعد می‎رسم که شهود خدا هم سرّ انسان را در بر می‎گیرد و هم علن او را می‎گیرد. هرچه را که او انجام دهد، خدا می‏بیند. «ما من عملٍ» استثنا ندارد. همه را می‎گیرد.
در ذیل این آیه روایتی آمد که است که «کان رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) اذا قرأ هذه الآیه بکی بکاءً شدیدا»[7] پیغمبر اکرم وقتی به قرائت این آیه می‎رسید، به شدّت گریه می‎کرد. این آیه خودش خیلی روشن است. اینها یک دسته از روایت در باب «حیاء من الله» است که عرض کردم به آیات هم اشاره دارد و جنبه‎های اعتقادی دارد و هم ریشه‎های ایمانی و درونی دارد.
2. خدا سِرّ و عَلَنت را می‏بیند!
یک دسته دیگر روایاتی هستند که به چگونگی قُرب خداوند اشاره می‎کند که من هم الآن به آن اشاره کردم و از اطلاق آیه آن را گرفتم. قُرب خداوند سرّ و علن ندارد. حیاء از مردم در جایی است که در منظر مردم باشد، ولی در خفا چه؟ آنجا کسی نیست. اما در باب خدا، اشتباه نکنید! حیای از او مثل «حیاء من الخلق» نیست. اشتباه نکنید! روایت از امام هفتم(علیه‎السلام) است «فَاسْتَحْيُوا مِنَ اللَّهِ فِي سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْيُونَ مِنَ النَّاسِ فِي عَلَانِيَتِكُم‏»[8] خیلی روشن است. از خدا در سرّتان خجالت بکشید، همان‎طور که در علن از مردم خجالت می کشید! همه کار را جلوی مردم نمی‏کنید، در برابر خدا هم همین‏طور باشید.
«بزرگی ناظر» و «همراهی او» دلیل حیاء
یک دسته‎ای از روایات هم در باب «حیاء من الله تعالی» اینها هستند که من دسته‎بندی‏ کردم. اینها خودشان دو جهت دارند که بحثش مفصّل است؛ یک، در ارتباط با جایگاه خدا نزد انسان است و دو، در ارتباط با نحوه برخورد خدا با انسان است. ما در باب اعمال میان انسان‏ها فرق می‎گذاریم «حیاء من الخلق» متناسب با افراد مختلف است. من تعبیر ساده می‏کنم و سطح مطلب را پایین می‏آورم؛ مثلاً ما از بعضی‎ها به خاطر جایگاهشان، خیلی شرم نمی‏کنیم. چون جایگاه زیاد مهمّی برایشان نمی‎بینیم.
مثلاً می‏گوییم فلانی خودمانی است. حالا چون جلوی او رو در بایستی نداریم، ـ‎نعوذ بالله‎ـ چه بسا کارهایی انجام دهیم که درست نبوده و حاضر نیستیم جلوی همه آن کارها را انجام دهیم و اگر شخص بزرگی حاضر باشد که ما با او رو در بایستی داشته باشیم این کار را نمی‎کنم. اینها همه‎اش مربوط به حیاء بوده و نسبت به ناظر است.
امّا در مورد دیگر حیاء به خاطر جایگاه نیست بلکه به خاطر برخورد با او است. مثلاً کسی که تنها گاهی اوقات چشممان به هم می‎افتد و او را می‎بینیم، با کسی که هر روز و هر شب با او برخورد می‎کنیم، چشم‎مان در چشمش می‎افتد، فرق دارد. آدم از این فرد خجالت می‎کشد. در مورد اوّلی شاید بگوییم: فلانی رفت دنبال کارش! شاید کلاه‎مان هم پیش او نیافتد و دیگر همدیگر را نبینیم و … امّا کسی که همیشه همراه آدم است، فرق می‏کند و انسان از او شرم می‏کند. ما میان این دو نفر فرق می‎گذاریم.
نحوۀ حیاء از خداوند
در بخشی از روایاتِ ما این مسأله مطرح است که حیای بندگان از خداوند، هم از نظر جایگاه و هم از نظر برخورد، از این سنخ باشد. یعنی مانند جایگاه کسانی که پیش شما شایستگی دارند، نه کسانی که ـ‎نعوذ بالله‎ـ سطحشان خیلی پایین است. نگاهتان به جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم این‎گونه هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو می‎شویم، خودمان را جمع و جور می‎کنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند!
حال اگر فرد شایسته بود و بعد هم هر روز آدم با او سر و کار داشته باشد، خیلی مراقبت بیشتر می‏شود. آدم از او شرم می‎کند که عمل بدی در مرئَی و منظر او کند. در یک روایتی داریم از پیغمبر اکرم که دارد؛ «قال رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) : اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ اسْتِحْيَاءَكَ مِنْ صَالِحِي جِيرَانِك‏»[9] حضرت دو کلمه را کنار هم گذاشته است که اوّلی به یک مطلب اشاره داشته و دومی هم مطلب دیگری را بیان می‏کند. ایشان می‏فرماید: از خدا خجالت بکش، همانطور که از همسایه‎ای که جایگاه رفیعی نزد تو دارد و از شایستگان است خجالت می‏کشی!
گاهی انسان همسایه‎ای دارد که ‎ـ‎نعوذ بالله‎ـ بدتر از خودش است؛ لذا جایگاهی ندارد و حیاء از او معنا ندارد. نه! گاهی اوقات همسایه، آدم بزرگ و شایسته‎ای است، از صلحا و نیکان است. یک انسان صالح که همسایه است و هر روز و هر شب، چشمم به چشمش می‎افتد، انسان چگونه از او حیاء می‏کند!؟
حضرت چه قدر سطح مطلب را پایین آورده است تا شاید ما از خدا خجالت بکشیم. همان‎طور که از همسایه شایسته‎ات خجالت می‎کشی و جلوی روی او هر کاری را انجام نمی‎دهی، از خدا هم خجالت بکش! البته این‎طور نیست که حضرت فقط بفرمایند از خدا خجالت بکشید! نه مطلب ادامه دارد و من همین‎طور گام به گام پیش می‎روم.
بالاترین نوع حیاء
دسته‎ای از روایات نقش ارزشیِ «حیاء من الله» را بیان می‎کنند که آنها را بعداً می‎گویم، چون یک بحث مستقل در این رابطه ـ‏ان‏شاءالله‏ـ خواهم داشت. یک تقسیم‎بندی راجع به همین مسأله ارزشی است که مثلاً از علی(علیه‎السلام) هست که «أفضل الحياء استحياؤك من الله‏»[10] با فضیلت‎ترین حیاها حیای از خداوند است. چرایش را بعداً می‏گویم.
اثر حیای از خداوند
یک دسته‎ از روایات هست که اثر مترتّب بر «حیاء من الله» را بیان می‏کند. روایت از علی(علیه‎السلام) است که فرمودند: «الحیاء من الله یمحو کثیراً من الخطایا»[11] این هم توضیح می‎خواهد که من بعداً توضیح می‏دهم. من الآن خواستم فقط دسته‎بندی روایات را بگویم.
حق حیاء از خداوند
اینها مقدمه بود برای مطلبی که در آخر جلسه گذشته مطرح کردم. حالا سراغ بحث خودم می‎آیم که ما در روایات متعدّده داریم که «استحیوا من الله حق الحیاء»[12] این روایت از پیغمبر اکرم است که از خداوند آنگونه که حق حیاء است، حیاء کنید! حق حیاء از خدا یعنی چه؟
در روایت دیگری آمده است: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْيَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَيَاء»[13] یا روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که به ابی‎ذر فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ! » بعد حضرت: پس سه کار کن که آخرین آن، این بود که «وَ اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَيَاءِ»[14] همچنین روایت دیگری بود که شخص دیگری همین مطلب را داشت که حضرت پرسیدند: «أ كلكم يحب أن يدخل الجنة؟ قالوا: نعم يا رسول الله!» حضرت هم همان مطالبی را که در روایت ابی‎ذر بود فرمودند و سومین مطلب این بود که «و استحیوا من الله حق الحیاء»[15] در همه این روایت‏ها یک حقی آمده است. منظور از این چیست؟
من این مقدّمات را گفتم تا بفهمید که حق حیاء یعنی چه.[16] حالا دقت کنید که حق حیا، آن‎طور که سزاوار است، با آن مقدّماتی که گفتم یعنی چه. ما الآن مورد به مورد پیش می‎رویم.
خداوند، ناظری که هیچ چیز از او پوشیده نیست!
یک؛ خداوند ناظری است که جدا نشدنی است؛ یعنی هیچ‏گاه از من جدا نمی‎شود. او نزدیکی به من است که نزدیک‎تر از او نیست. بزرگی است که بزرگ‎تر از او نیست. مطّلعی بر من است که مطّلع‎تر از او نیست. به تمام شراشر وجود من احاطه دارد؛ از درون و بیرون. مطلعی است که سرّ و علن برای او معنا ندارد.
بعداً ان‏شاءالله می‎رسم که در یک تقسیم‎بندی نسبت به خود اعمال، ما یک قبائح عقلیّه داریم، یک قبائح شرعیّه داریم و یک قبائح عرفیّه متشرعه داریم. اینها سه چیز جدا است. قبایح عقلیّه مربوط به عقل عملی است، شرعیّه مربوط به احکام شرعی است و عرفیّۀ متشرعه مربوط به افراد متدیّن است که آنها این کار را زشت می‎دانند.
حق حیاء یعنی حیاء از تمام زشتی‏ها
حق حیاء این است که انسان در هر سه رابطه از خدا خجالت بکشد. چه عملت قُبح عقلی داشته باشد، چه قُبح شرعی داشته باشد، چه قُبح عرفی در محیط متشرعه داشته باشد و بالأخره حق حیاء این‎طور است که اگر بخواهیم به طور مطلق بگوییم نسبت به «جمیع قبائح» است.
خود ما همین‎طوری هستیم که با این مقدّماتی که من گفتم باید این‏طور از خداوند حیاء داشته باشیم. نتیجه این مقدّمات همین می‎شود. من مطلبی را از خودم تحمیل نکردم. عمده این است که باید ببینی ناظر بودن خدا چه وسعتی دارد، تا بفهمی حق حیاء چیست؟ هر حرکت قبیحی نسبت به این سه محیط، چه درونی و چه بیرونی از انسان سر بزند، بر خلاف حیاء است.
انسان باحیاء حتی «فکر گناه» هم نمی‏کند!
از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. آیه‏اش را خواندم. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود می‎کنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت می‏کنم اینها را گفتم.
تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این حرف من نیست، کلام الله است. من از خودم نگفتم، آیات قرآن این چنین می‏گوید و قابل انکار هم نیست. تازه من گفتم که بحث معرفتی نکردم. آن خودش بحث دیگری است که در جای خودش می‏گوییم درجاتی دارد و… بحث ما خیلی عرفی بود. یک بحث تربیتی و عرفی کردم که همه متوجّه شوند.
این که روایات متعدّده می‏فرماید: از خدا خجالت بکشید آن‎طور که سزاوار است! یعنی این مطلب که گفتم. هرکس سزاوار یک نوع شرم کردن و یک‎طور خجالت کشیدن است. آن‎طور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط گوناگون هر نوع عمل قبیحی را انجام ندهد.
«استحیوا من الله حق الحیاء» نه یک روایت نه دو روایت، آنهایی که اهلش هستند بروند مراجعه کنند! ببینید چه قدر پیغمبر اکرم روی آن تأکید کرده است. چه جنبه‎های شخصی و چه عمومی! من همه اینها را در جلسه گذشته گفتم. «استحیوا من الله حق الحیاء»

[1]. الكافي، ج2، ص106
[2]. كشف‏الغمة، ج 2، ص 108
[3]. سوره مبارکه علق، آیه 14
[4]. سوره مبارکه ق، آیه 16
[5]. سوره مبارکه واقعه، آیه 85
[6]. سوره مبارکه یونس، آیه 61
[7]. تفسیر قمی، ج1، ص 313
[8]. بحارالأنوار، ج 1، ص 148
[9]. بحارالأنوار، ج 75، ص 200
[10]. غررالحكم، ص 257
[11]. همان
[12]. بحارالأنوار، ج 8، باب الحیاء من الله
[13]. مستدرك‏الوسائل، ج 8، ص 462
[14]. وسائل‏الشيعة، ج 1، ص 304
[15]. مجموعةورام، ج 1، ص 272
[16].البته ما در روایت داریم که حق حیاء چیست و من هم بعد وارد می شوم و اگر زنده بودم بحث را با آنها ان شاء الله تطبیق می‎دهم. دو روایت داریم که حق حیاء را برای ما تبیین کردند ولی الآن مطلب را بر اساس این مقدماتی را که گفتم توضیح می‏دهم.

موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, سبک زندگی, نمامتن, رمضان, اخلاق  لینک ثابت
[شنبه 1397-03-05] [ 02:22:00 ب.ظ ]

قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی طبق نظر آیات عظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی ...

قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی

*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی طبق نظر آیات عظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی*

*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی آیت الله مکارم شیرازی*
دو حالت دارد
1. اگر روزه برای مادر ضرر دارد در حکم بیمار است اگر تا سال بعد قضای آن را نگرفت کفاره تاخیر
2. اگر روزه برای جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم فدیه (یک مد طعام برای هر روز) و اگر تا رمضان سال بعد نگرفت کفاره تاخیر هم باید بدهد.
مسأله 1454ـ زنانى که بچه شیر مى دهند خواه مادر بچه باشند یا دایه، اگر روزه گرفتن باعث کمى شیر آنها و ناراحتى بچه شود روزه بر آنها واجب نیست، ولى براى هر روز همان کفاره (یک مد طعام) واجب است، بعداً نیز باید روزه را قضا کنند، اما اگر روزه براى خودشان ضرر داشته باشد، نه روزه واجب است و نه کفاره، ولى باید بعداً روزه هایى را که نگرفته اند قضا نمایند.

رساله توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی.
استفتائات در این زمینه
https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=45836&mid=259030

*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی آیت الله صافی گلپایگانی*
اگر روزه برای مادر یا جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم یک مد طعام برای هر روز و اگر تا رمضان سال بعد نگرفت کفاره تاخیر هم باید بدهد.
س: اینجانب داراى فرزند 13 ماهه هستم که علاوه بر خوردن غذا ، از شیر مادر نیز استفاده می کند و همسر بنده به علت شیر دادن، ضعف می کرده است و چند روزى را روزه نگرفته، وظیفه ایشان چیست؟
ج: در فرض سؤال ، چنانچه روزه براى بچه و یا مادر او بخاطر شیر دادن ضرر داشته و یا احتمال عقلائى ضرر مى داده که قهراً موجب خوف ضرر می شود خوردن روزه اشکال نداشته ولى باید براى هر روزی که خورده یک مدّ طعام مانند گندم و جو و برنج به فقیر غیر سیّد بدهد و دادن پول اینها کفایت نمى کند و باید قضاى روزه ها را نیز بگیرد.

س: زن حامله یا شیرده که روزه نگرفته و باید فدیه (روزانه) بدهد و روزه را بعداً قضاء نماید ، اگر قضاء روزه را تا سال بعد نگرفت چه با عذر چه بدون عذر ، آیا باید کفّاره تأخیر هم بدهد؟
ج: بلى، باید کفّاره تأخیر هم بدهد.
س: آیا زن‌ حامله‌ای‌ که‌ نمی‌تواند روزه‌ بگیرد و روزه‌هایش‌ را می‌خورد، برای‌ ادای‌ روزه‌های‌ نگرفته‌ باید دو کفّاره‌ بپردازد یا خیر؟
ج‌ : برای‌ افطار روزه‌ یک‌ کفّاره‌ بپردازد و اگر تا رمضان‌ آینده‌ موفق‌ به‌ گرفتن‌ قضا نشد کفاره‌ تأخیر هم‌ لازم ‌است‌.

استفتائات آیت الله صافی گلپایگانی.


*قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی آیت الله سیستانی*
چند حالت دارد.
1. خانمی که زایمانش نزدیک نیست (ماه های اول تا هفتم)اگر روزه برای مادر یا جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم یک مد طعام برای هر روز
2. خانمی که زایمانش نزدیک است (ماه های هشت و نه) اگر روزه برای مادر یا جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد یااینکه سبب افتادن وی در مشقتی که عادتا قابل تحمل نیست گردد، فقط قضا دارد کفاره ندارد.
3. خانمی که به علت زایمان روزه نگرفته، فقط قضاء می کند.
4. خانم در دوران شیر دهی اگر روزه برای مادر یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم یک مد طعام برای هر روز ایـن حـکـم اخـتصاص به موردى دارد که شیر دادن بچه منحصر به همین راه باشد ، و اما اگر راه دیـگـرى بـراى شـیر دادن بچه باشد – مثلا این که از شیر خشک استفاده کند – بنا بر احتیاط واجب باید روزه بگیرد.

مسأله 128: زنی که وقت زایمان او نزدیک است (ماه‌های هشتم و نهم) و روزه برای خودش یا بچه‌اش ضرر دارد، و همچنین زنی که بچه شیر می‌دهد و شیر او کم است و روزه برای خودش یا بچه‌اش ضرر دارد، در هر دو مورد جایز است روزه ماه رمضان را افطار کنند ولی بعد از ماه رمضان باید آن را قضا کنند و برای هر روز فدیه بدهند.

1پرسش: زنی که به علت زایمان نتواند روزه بگیرد چه مقدار باید کفاره بدهد؟
پاسخ: فقط قضاء می کند.

2پرسش: روزه‌هایی که از زمان بارداری تا پایان شیردهی قضا دارم را چگونه باید ادا نمایم؟ آیا در صورت ناتوانی جسمی باید همه آنها را بگیرم؟
پاسخ: مقداری را که توانایی دارید باید قضا کنید.

3پرسش: زن باردار در ماه هفتم است آیا می تواند روزه بگیرد در صورتی که دکتر به آن گفته ضرر دارد؟
پاسخ: روزه نگیرد و بعد قضاء کند و برای هر یک روزه 750 گرم گندم یا نان به فقیر بدهد.

4پرسش: زنی که باردار است و زائیدن او نزدیک است و روزه برای او ضرر دارد حکمش چیست؟
پاسخ: زنى که زائیدن او نزدیک است (ماه های هشت و نه) و روزه براى خودش یا حملش ضرر دارد ، روزه بر او واجب نیست ولی باید بعدا آن را قضا کند و براى هر روز یک مُد طعام (750 گرم نان یا ماکارونی یا آرد) بابت کفاره به فقیر دهد .
واما زنى که در ماه های آخر بارداری نباشد (از ماه اول تا اخر ماه هفتم) اگر روزه برای او یا حملش ضرر داشته باشد یا اینکه سبب افتادن وی در مشقتی که عادتا قابل تحمل نیست گردد روزه بر او واجب نیست و باید قضا نماید و کفاره ندارد. استفتائات حضرت آیت الله سیستانی.

5 پرسش: من 2 سال است که بدلیل زایمان و شیر دادن طفل روزه نگرفتم سال گذشته که بچه هنوز 1 ساله نشده بود سؤال کردم در مورد روزه گفتند باید خودت بفهمی می توانی یا نه حالا من سؤال دارم که بچه ام هنوز شیر می خورد و 2 سالش نشده وبعد از رمضان 2 ساله می شود حکم روزه من چیست و سالهای گذشته چطور وبچه از سن 6 ماهگی غذای کمکی می خورد ؟
پاسخ: روزهائی که روزه نگرفته اید قضا کنید و علاوه بر قضا ، برای هر یک روز که تا ماه رمضان بعدی قضا نکرده اید 750 گرم طعام به فقیر صدقه بدهید .

پرسش: حکم زن شیرده در ماه رمضان چیست؟
پاسخ: زنـى کـه بـچه شیر مى دهد و شیر او کم است چه مادر بچه یا دایه او باشد ، اگـر روزه بـراى خودش یا بچه اى که شیر مى دهد ضرر دارد ، روزه بر او واجب نیست ، و باید براى هر روز یـک مـد طعام (750 گرم نان یا ماکارونی یا آرد) به فقیر بدهد ، و روزه هایى را که نگرفته باید قضا نماید . ولى بنابر احتیاط واجـب ایـن حـکـم اخـتصاص به موردى دارد که شیر دادن بچه منحصر به همین راه باشد ، و اما اگر راه دیـگـرى بـراى شـیر دادن بچه باشد – مثلا این که از شیر خشک استفاده کند – بنا بر احتیاط واجب باید روزه بگیرد.

سایت آیت الله سیستانی:
https://www.sistani.org

 

موضوعات: دوس داشتنی, رمضان, احکام  لینک ثابت
 [ 11:30:00 ق.ظ ]

قضا و کفاره روزه خانم بادار یا در حال شیر دهی بنا به نظر مقام معظم رهبری ...

فدیه و کفاره خانم بادار یا در حال شیر دهی بنا به نظر مقام معظم رهبری

فدیه و کفاره خانم بادار یا در حال شیر دهی بنا به نظر مقام معظم رهبری
دو حالت دارد
1. اگر روزه برای مادر ضرر دارد در حکم بیمار است اگر تا سال بعد قضای آن را نگرفت کفاره تاخیر
2. اگر روزه برای جنین یا کودک شیر خوار ضرر دارد هم قضا و هم فدیه (یک مد طعام برای هر روز) و اگر تا رمضان سال بعد نگرفت کفاره تاخیر هم باید بدهد.

س 806: زنی در دو سال متوالی در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ایام را نداشته است، ولی در حال حاضر توانایی روزه گرفتن را دارد، حکم او چیست؟ آیا کفّاره جمع بر او و اجب است یا فقط قضای آن را باید به جا آورد؟ تأخیر او در قضای روزه چه حکمی دارد؟

ج: اگر بر اثر عذر شرعی روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و در صورتی که عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنین یا کودکش بوده، باید علاوه بر قضا، برای هر روز یک مد طعام به عنوان فدیه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعی به تأخیر انداخته، فدیه دیگری هم بر او واجب است یعنی باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در صورتی که عذر او خوف ضرر برای خودش بوده، حکم سایر موارد خوف ضرر را دارد که در صورت استمرار این خوف تا ماه رمضان سال بعد، قضا از وی ساقط است و فقط فدیه (یک مد طعام) بر او واجب است.

منبع

موضوعات: دوس داشتنی, رمضان, احکام  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ق.ظ ]