صرفا جهت ثبت برای دلم

شعر هایی که این چند روز روی بعضی عکسای زیبا نوشتم میذارم.

 

امید

 

دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست

حافظ

 

تو چیز دیگری

 

گر شاخه ها دارد تری
ور سرو دارد سروری
ور گل کند صد دلبری
ای جان !
تو چیزی دیگری …

مولوی

 

گفتم دری ز خلق ببندم به روی خویش

 

گفتم
دری ز خلق ببندم به روی خویش

دردیست در دلم
که ز دیوار
بگذرد

سعدی

 

مشکل عشق

 

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد

حافظ

 

این زمان آسوده ایم

 

رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان
ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده‌ایم

سعدی

 

موضوعات: دوس داشتنی, هنر, سبک زندگی, نمامتن, عکس, شعر  لینک ثابت