| چند تصویر و شعر زیبا | ... | 
صرفا جهت ثبت برای دلم
شعر هایی که این چند روز روی بعضی عکسای زیبا نوشتم میذارم.

دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
حافظ

گر شاخه ها دارد تری
ور سرو دارد سروری
ور گل کند صد دلبری
ای جان !
تو چیزی دیگری …
مولوی

گفتم
دری ز خلق ببندم به روی خویش
دردیست در دلم
که ز دیوار
بگذرد
سعدی

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
حافظ

رنجها بردیم و آسایش نبود اندر جهان
ترک آسایش گرفتیم این زمان آسودهایم
سعدی
| 
							[چهارشنبه 1395-08-12] [ 11:08:00 ق.ظ ] | 



