صرفا برای ثبت در خاطرات | ... |
بعد مطلب قبلی که مورد توجه قرار گرفت خودش شد یه خاطره شیرین
الان می خوام یه خاطره شیرین دیگه رو براتون بگم و برا خودم اینجا ذخیره کنم
امسال تولدم افتاد شب های قدر خب جشن و کادو تقریبا فراموش شد البته بعدش کیک و کادوهای هر وقت یه بار گاه اختیاری و گاهی اجباری می رسید
اما کادوی داداش کوچیکه که همیشه متفاوته
مثلا سال پیش یه ژیان فسقلی صورتی برام گرفته بود
و امسال یه گلدون دخمل
پ ن 1: این مطلب حتما در مورد تولد بخونین «ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﻫﺮﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﻋﻤﺮ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﯾﺎ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﮐﻢ ﻣﯿﺸﻮﺩ» خالی از لطف نیست و میتونه مفید باشه
پ ن 2: در تصویر اول اگه تونستین ژیان کوچولو رو پیدا کنید
پ ن 3: تصویر اول مجموعه خاطراتم از دوران تحصیل سطح دو تا الان هستش که دوستان و خانواده برام درس کردن مثلا جناب اسکای (اون خرس آبی بزرگ) هدیه روز معلم م هستش که آبجی برام گرفتن یا نازگل خانوم (اون عروسک مو قهوه ای با پیراهن زرد خال خالی) هدیه روز دختر سال 97 هستش که مامانم برام گرفته
پ ن 4: یه فسقلی دیگه هست به اسم نارنج که تو مجموع عکسا نیست برای اینکه دلش نشکنه
پ ن 5: یه عزیز دردونه دیگه داشت یادم می رفت عروسکی که خودم دوختمش با پارچه ها و کاموایی که تو خونه داشتم
[سه شنبه 1398-03-28] [ 08:08:00 ق.ظ ]
|