متنی که می خونید بعد از شهادت سردار سلیمانی و یارانشون نوشتم ولی هر کار کردم نتونستم ارسالش کنم
بعد چهل روز هر وقت فکرش می کنم مثل اون روز دلم هوای روضه علی اکبر می کنه
عنوانی که اون روز براش گذاشته بودم: «دلم هوای روضه علی اکبر کرده»
صبح که پا شدم قرار بود با داداشی بریم نان روغنی یا بربری بگیرم برا صبحونه
بیدارش کردم گفتم تا آماده میشه پیام هام چک کنم
وقتی پیام رسان باز شد اولین اسم که برا خبرگزاری بود زدم
نوشته بود انتشار خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی از رسانه ملی با خودم گفتم باز از این خبر های بی معنی و دروغ یا تکذیبیه شایعه است که خبرگزاری با این تیتر زده
از روش گذشتم یه آن دلم شور افتاد برگشتم فیلم ضمیمه خبر و باز کردم با هدفون گوش دادم باورم نشد برا بار دوم پخش کردم باز باورم نشد داداشی رو دیدم بالا سرم ایستاده
گفتم تلوزیون باز کن بزن شبکه خبر
تا تلوریون باز کنه پرسید چی شد
گفتم اینجوری میگن
برای بار سوم پخش کردم تلوزیون باز شد شبکه خبر هم داشت با کارشناس در این مورد حرف می زد باورم شد گریه کردم اما داداشی متحیر و خیره به تلوزیون مونده بود
وقتی شنیدم با بالگرد به ماشین های شهید و همراهانش حمله شده، ناخودآگاه روضه علی اکبر و بدن اربا اربا تو ذهنم می چرخید
از صبح دلم هوای روزه علی اکبر کرده
نمیدونم کدوم روضه کدوم مداحی ولی هیچ کدوم دلم اروم نمی کنه شاید از بزرگی داغی که رو دلم نشسته
جایی دیدم دوستی عکس دست متنسب به شهید رو گذاشته و روضه عباس
دیگری نوشته بود میر و علمدار نیامد
سردار سلیمانی رو از رسانه ها شناختم مثل اکثر آدما و مثل خیلیا برام اسطوره و قهرمانی بود بی نظیر
البته این قهرمان فقط برای ایرانی ها نبود بلکه قهرمان جهان اسلام بود شاید بهتر بگم قهرمانی جهانی
من خارج از مسلمان بودن، ایرانی بودن، به خاطر زن بودن ارادت خاص و ویژه ای به سردار سلیمانی و همرزمان ایشون (مدافعین حرم از هر ملیتی که باشند) دارم و این ارادت رو به خاطر از بین بردن سایه داعش از جهان اسلام دارم،داعشی هایی که برای عفت و حیا ارزشی قائل نبودند، کسانی که برای زنان و دختران ارزشی قائل نبودند.
وقتی بر خلاف میلم گاهی مصاحبه زنان و دخترانی که از دست داعش نجات پیدا کرده بودن می خوندم و می دیدم، ترس تا عمق وجودم رخنه می کرد یا وقتی فیلم های وحشتناکتر یعنی فیلم فروش زنان دختران می دیدم حتی سر سوزنی هم نمی تونستم خودم جای اون ها بذارم.
خارج از بحث دین و عقیده و مسائل سیاسی همین که سایه همچین ترسی از سر زنان و دختران جهان اسلام برداشتند و نذاشتند زنان و دختران ایران همچین ترسی تجربه کنند برا همیشه مدیون ایشان و مدافعان حرام هستم و خواهم بود.
فصل امتحانات گذشت، خوب یا بد کم کم نمره ها اعلام میشن
هر کس بسته به فراخور تلاش خودش و شرایطش نمره ای و معدلی آورده
بعضی راضی و خوشحال بعضی ناراحت و بعضی پشیمان
جملاتی رایج این مواقع ( امتحانات و اعلام نمرات):
از ترم بعد خوب درس می خونم
از ترم بعد از اول ترم شروع می کنم
تکلیف و تحقیق برا آخر ترم نمیذارم
ولی خیلیا ترم شروع میشه ولی حرفا شون یادشون میره تا آخر ترم دیگه
و گاهی کل دوره همین برنامه رو داریم
اما سوال:
این ترمی که گذشت چی به دست آوردین؟
چیزی یادگرفتین یا همه رو حفظ کردین؟ یا به معلومات تون اضافه شد یا به محفوظات تون؟
اگه الان چیزی از درسا بپرسن می تونین توضیح بدین یا همه رو سر جلسه امتحان گذاشتین و بیرون اومدین؟
…
واقعا طلبه چطور باید درس بخونه و چه باید بکنه یا اساس کار طلبه چیه؟
اساس کار طلبگی،
فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن.
حفظمحوری، همان چیزی است که امروز بلای تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه میکنیم و هنوز هم روبهراه نشده است و باید روبهراه شود.
در حوزه، اساس سنتی ما بر پایهی فکر کردن است.
طلبه درس را که میخواند،
اولاً قبلاً پیشمطالعه میکند، ذهنش را آماده میکند تا از استاد حرف نو بشنود.
بعد از درس، آن درس را با یک زمیلی، رفیقی مباحثه میکند؛ یک بار به او درس میگوید، یک بار او به انسان درس میگوید؛ لذا در ذهن جایگزین میشود.
در بعضی از حوزهها مثل نجف، تقریر درس استاد معمول بود - در قم کمتر وجود داشت یا نداشت و خیلی بندرت بود - طلبهی فاضلی بعد از درس استاد مینشست، همان درسی را که استاد گفته بود، برای بعضی از طلابی که احتیاج داشتند، دوباره میگفت.
ببینید این کار چقدر در عمق بخشیدن به علم و سواد و معلومات محصل و طالب علم تأثیر میگذارد.
دیروز فیلمی منتشر شد از کسی که لباس روحانیت به تن داره و ادعا می کنه آیت الله هست، ادعا میشه پدر طب اسلامیه، پرونده قضایی داره، اماکن مربوط به ایشان تویط مراجع قضایی پلمپ شده، علما و مراجع در باره اشتباه بودن کارش توضیح دادن
فیلم سوزوندن کتاب علمی، کتابی در حیطه علم پزشکی، کتابی که مرجع مورد استفاده خیلی از پزشکان برای درمان بیماری هامونه
من بنا به دلایلی که بالا گفتم و بعضی موارد که نگفتم ایشون قبول نداشتم در بحث با دوستانم چه طلبه و چه غیر طلبه هم باره گفتم ولی چون تخصصی در مورد علم طب چه مدرن، چه سنتی چه اسلامی ندارم هیچ وقت نه رد کردم و نه توصیه فقط گفتم من قبول ندارم و استفاده نمی کنم (از طب اسلامی که ایشون مطرح می کنن) ولی طب سنتی خیلی استفاده می کنم چه عطار ی های که معتبر میشناسمشون چه پزشکانی که تخصص طب سنتی دارن
اما کار ایشون، به نظر من خنجزی بود به بدنه روحانیت، یا شاید اگه بگم تبر به ریشه هم اغراق نکردم
در جامعه ای که هم افرادی در داخل کشور و هم خارج کشور سعی در تخریب روحانیت دارن مخصوصا با عبارتی مثل متحجر، مخالف پیشرفت، ضد علم
چنین عملی تمام تلاش علما و بزرگان برای برقراری ارتباط بیشتر روحانیت با مردم، دوستی و و تعمیق جایگاه روحانیت در بین مردم و مخصوصا اهل، از بین می برد پنبه کردن هر چه رشته بودن مخصوصا وقتی طرف عنوان آیت الله را دارد
در ثانی بر فرض این کتاب آیا کتاب سوزی کار درستی است اگه اشتباه است و علمش را داری نقدی برایش بنویسید و منطقی بگویید به این دلیل به این دلیل این کتاب اشتباه است
چرا کار قرون وسطایی؟
یاد کار کلیسا با گالیله افتادم حتما شنیده اید که گالیله در زمانی که کلیسا می گفت زمین مرکز هستی است ثابت کرد که چنین نیست و زمین سیاره کوچکی است در منظومه شمسی با مرکزیت خورشید.
او را به دادگاه کشیدند گفتند یا بگو زمین مرکز هستی است یا در آتش خواهی سوخت گالیله گفت زمین مرکز هستی است کتاب هایش سوخت …
چرا کاری شبیه مغول ها در کتاب سوزی یا بربر ها
حالا چقدر زمان خواهد برد تا مردم این قضیه را فراموش کنند چقدر طول خواهد کشید تا جک ها و توهین ها با استفاده از این قضیه در مورد اسلام و روحانیت از زبان مردم و فضای مجازی جمع شود و چقدر طول خواهد کشید جایگاه روحانیت برگردد به همان جایی که قبل از این جریان و چقدر وقت و انرژی که می توانست برای تبلیغ دین و رفع شبهات مهم صرف شود، صرف از بین بردن آثار این کار اشتباه خواهد شد؟
کاش کسانی که لباس رو حانیت به تن دارن یا مثل خواهران طلبه اسمش رو دارن قبل از هر کاری اول فکر کنن این کار من چه سود و زیانی برا اسلام داره و چه سود و زیانی برای جامعه روحانیت داره؟؟؟
پ ن: این حرفای من به این معنی نیست که من اشتباه نمی کنم و همه کارم به نفع اسلام و روحانیت و هم به معنی تایید حرف کسایی هم نیست که هر کاری می کنی می گن تو طلبه این کار درس نیست و به اسم طلبگی طلاب از زندگی معمولی محروم می کنن و جونا رو از اومدن به جرگه طلبگی منصرف