|
دوست داشتنی های من
|
|
|
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است
مکن ای صبح طلوع
نمی دونم اولین بار کی این شعر شنیدم مربوط به سال های دوره شاید قبل طلبگیم ولی از همون موقع انگار شب عاشورا این شعر و مداحیش نشنوم انگار یه چیزی کم دارم.
مکن ای صبح طلوع
بانوای: حاج میثم مطیعی
پ ن 1: بعد ها شنیدم که شاعر این شعر کربلائی محمود بهجت، پدر آیتالله العظمی بهجت هستند. خدا هر دوی این بزرگوارن رو رحمت کند با سالار شهیدان محشور گرداند.
پ ن 2: متن کامل شعر صفحه دوم صفحات: 1 · 2
کلیدواژه ها: آیت الله بهجت, امام حسین علیه السلام, امشبی را شه دین در حرمش مهمان است, به قلم خودم, ثارالله, خاطره, سید الشهداء, شب عاشورا, عاشورا, عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است, مکن ای صبح طلوع موضوعات: دوس داشتنی, هنر, سبک زندگی, نمامتن, امام حسین علیه السلام, کتاب, محرم, معرفی کتاب
لینک ثابت
[سه شنبه 1398-06-19] [ 02:19:00 ق.ظ ]
|
|
سال ها پیش یه تابستونی برای دوره ای مهمون جامعةالزهراء بودیم
یه تعداد از طلاب خارجی که تابستون برنگشته بودن کشورشون هم خوابگاه بودن
یه شب برنامه فرهنگی داشتیم این خانم های خارجی هم مهمون جمع مون شدن یکی از خانم های پاکستانی هم اون شب مداحی کرد البته به زبان خودشون هیچی ازش نمی فهمیدیم جز اسامی که توی مداحی بود و کلامش چنان سوز داشت که اشک همه رو در آورد و می تونم بگم اونجا مفهوم دو عبارت «همدلی از همزبانی بهتراست» و «هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» به عینه درک کردم.
چرا اینا رو گفتم؟ دیشب یه مداحی شنیدم به نظرم فوق العاده و پر سوز ولی به زبان ترکی (آذری)
و صد البته دلنشین شما هم از باب همدلی و جوشیدنش از دل یه شاعر و یه مداح گوش کنید
اگه اشکی بود و سوزی من رو هم دعا کنید
آیین و آرمانیوه قوربان اولوم حسین
بامداحی:حـــــاجمــهـدیرســولـی
شــــبچهارممــحـرمالـحــرام 1441
سهشنبه 12شـــهـریـورمـــــاه 1398
متن شعر مداحی و ترجمه شعر
دوستان عزیزم به اینکه توجه کنید که ترجمه از من هستش پس ایراد و اشکالش به بزگواری خودتون ببخشین
و نکته بعدی اینکه شعر این مداحی شعر بلندی هست از شاعری به نام «انور اردبیلی» متن کامل شعر رو هم در ادامه به صورت فایل میذارم
در این متن اشکالات ترجمه ام زیاد چون من زبان ترکی نوشتاری آشنا نیستم و برای همین هم بعضی کلمانت برام سخت بودن متوجه نمیشدم اون قسمتی از متن که مداح خونده راحت تر بود ولی قسمتی که نخوندن سخته
در کل تا جایی که بلد بودم ترجمه کردم
متن و ترجمه آیین و آرمانیوه قوربان اولوم حسین
پ ن1: دوستان اگه بخواین متن و ترجمه مداحی همین جا ببینین صفحه دوم مراجعه کنین
پ ن2: دوستان اگه بخواین متن و ترجمه شعر «آیین و آرمانیوه قوربان اولوم حسین» همین جا ببینین صفحه سوم مراجعه کنین صفحات: 1 · 2 · 3
کلیدواژه ها: آیین و آرمانیوه ..., آیین و آرمانیوه قوربان اولوم حسین, امام حسین علیه السلام, انور اردبیلی, به قلم خودم, حاج مهدی رسولی, خاطره, دلنشین, شعر, عاشورا, متن تولیدی, مداحی, مداحی ترکی, همدلی, همزبانی, کربلا موضوعات: دوس داشتنی, سبک زندگی, امام حسین علیه السلام, محرم, شعر
لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-06-14] [ 02:58:00 ق.ظ ]
|
|
آقا سلام
اسمم بچه شیعه اس اما واقعش قبل حوزه از ائمه چیز زیادی نمیدونستم
در حد کتاب درسیا و روضه و هئیت های که با بزرگترا می رفتم
در مورد شما هم تقریبا هیچی
اولین بار که در مورد شهادت شما و جزئیات شنیدم
اردوی طلیعه حضور بود به لطف مدیر دلسوزمون یه روز زودتر رفته بودیم قم
جمعه بود و ایام شهادت شما و دعای ندبه
مداح بین دعا روضه شهادتون گفت، لحظه به لحظه تعجبم زیاد می شد
از نحوه شهادتون به جای گریه چشمام گردتر می شد و قلبم فشرده تر
مگه یک زن که نماد محبت خدا است میتونه این همه سنگ دل باشه
سنگ دلی تا کجا و مظلومیت تا کجا
واقعا از درون برای این همه مظلومیت سوختم
از مداحی اون روز هیچی یادم نیست ولی چنان به دلم نشسته
که هر موقع یادم میاد اشک در چشم و درد در قلبم موج میزنه
آقا در مقابل زحماتی که شما و سایر ائمه برای حفظ دین کشیدین
هیچ نکردم و جز شرمندگی چیزی ندارم
آقا کمک کنین به دست شما و دعای شما شیعه باشیم و بتونیم برا امام زمانمون سرباز واقعی
اومده بودم حدیثی از شما بذارم و به این حدیث در این روز از شما یادی کنم و نکته ای خودم و دوستان از کلامتون استفاده کنیم و جالب اینه که حدیث هم در مورد تشکر از نعمت هست
حدیث این نکته رو متذکر میشه همون جور که اگه گناه بخشیده نشه تاثیرات منفی داره و می تونه همه چیز تلخ کنه، کفران نعمت و تشکر نکردن از نعمت هم می تونه اثرات منفی و تلخی توی زندگیمون داشته باشه
البته برداشته منه امیدوارم درست باشه و راضی باشین از این عکس نوشته
امام جواد عليه السلام
نِعْمَةٌ لاتُشْكَرُ، كَسَيِّئَةٍ لاتُغْفَرُ
نعمتى كه سپاسگزارى نشود، مانند گناهى است كه آمرزيده نشود.
أعلام الدين، ج 1، ص 309
پ ن: معرفی یک کتاب رمان در مورد زندگی امام جواد علیه السلام «یک خوشه انگور سرخ»
کلیدواژه ها: ابن الرضا, ابن الرضا علیه السلام, اردوی طلیعه حضور, امام جواد علیه السلام, بخشش, به قلم خودم, تشکر, جواد الائمه علیه السلام, حدیث, خاطره, عکس نوشته, عکس نوشته تولیدی, متن تولیدی, نامه, نمامتن, نمامتن تولیدی, کفران نعمت, گناه موضوعات: حدیث, دوس داشتنی, دعا, سبک زندگی, نمامتن, قم, اخلاق, امام جواد علیه السلام
لینک ثابت
[جمعه 1398-05-11] [ 01:23:00 ب.ظ ]
|
|
کتابی بود که دوس داشتم بخونم اما چون هنوز با جناب پل سارتر در کتاب تهوع و امتحاناتی که دارم (برا قبولیم دعا کنید) درگیر بودم فرصت نمی شد
علت علاقه به مطالعه اش:
کتابی که شنیده بودم رهبری توصیه کردن خونده بشه و تعریفش کردن
کتابی که مطالبش واقعی و رئال بود چون خاطرات یک نفر هست
کتابی که درمورد اسلام و تشیع و تبلیغش هست
کتابی که در مورد سبک زندگی حرف میزنه
کتابی که به بعضی سوالات جواب داده
…
چند روز پیش محل کارم که اومد دیدم یه جعبه پستی هست بازش کردم چند تا کتاب خوب کتابایی که با نذر فرهنگی دوستان طلبه خریداری شده بود و یکی از اون کتاب ها کتاب مورد نظر من بود
وسوسه شدم بخونمش
درگیر بین درس و خوندن کتاب (کتاب تهوع به خاطر امتحانات رفته مرخصی)
بالاخره جناب عقل این درگیری به پیشنهاد خوبشون خاتمه دادن درس و موقع استراحت کتاب
چشمتون روز بد نبینه اولین فرصت استراحت کتاب شروع کردم سر بلند کردم دیدم 60 صفحه از کتاب خوندم یه نگاه به ساعت و یه نگاه به کتاب
کتاب گذاشتم کنار فرصت بعدی استراحت 40 صفحه دیگه
روز دوم مطالعه درس شروع کردم اولین فرصت استراحت کتاب شروع کردم یه زمان دیدم کتاب تموم شده و من ساعت ها پای کتاب نشستم چون رو مطالب فکر می کردم
بعد پایان کتاب هم خوشحال بودم هم ناراحت و هم شرمنده
خوشحال چیزایی خوبی یاد گرفتم روش بحث، دید جدیدی از فرهنگ فرانسه و غرب، جواب های جدید یا با بیان دیگه برای بعضی سوالا و …
ناراحت چون درس نخوندم و کلی فرصت از دستم رفت
و شرمنده چون حس کردم به عنوان طلبه چیکار کردم چقدر تونستم به زبون و فهم افراد جامعه سوالاتشون جواب بدم، چقدر در جواب دادن صبورم، چقدر برای وظیفه ام که تبلیغ دینه وقت گذاشتم (مطالعه، یادگیری، به روز کردن اطاعاتم و آشنایی با شبهات جدید و پاسخشون، ارتباط با جامعه و افرادش و پاسخگو بودن) و …
حدس زدین چه کتابیه؟ یا کنجکاو شدین بدونین چه کتابیه؟
برای معرفی کتاب متنی از سایت نشر آثار رهبری میذارم:
«خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامهی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجههی او با آدمهای مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذابتر میکند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناسترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس».» منبع
شناختین؟
کتاب بسیار زیبا و پرمحتوا و شیرین:
خاطرات سفیر
کتاب «خاطرات سفیر» به روایت خانم نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس میبرد و او را با رویدادها، تجربهها و خاطراتش شریک میکند.
او شد سفیر ایران، یا بهتر بگوییم سفیر اسلام در قلبکشور فرانسه. بانویی محجبه و شاید کمی متفاوت از همسالان و همکلاسیهای خود که برای تکمیل تحصیلاتش در رشتهی طراحی صنعتی، برای مدتی ایران را به مقصد فرانسه ترک میکند و اینگونه خاطرات سفیر آغاز میشود.
موضوعات: دوس داشتنی, جهان اسلام, سبک زندگی, بیانات مقام معظم رهبری, کتاب, معرفی کتاب, اخلاق
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-03-28] [ 02:33:00 ب.ظ ]
|
|
کتابی که امروز مقام معظم رهبری در نمایشگاه کتاب خاطره دیدارشون با مترجم کتاب نقل کردن و فرمودن کتاب خوبیه خانواده تیبو نویسنده : روژه مارتن دوگار برگرداننده: ابوالحسن نجفی رمان بلندی است که توسط روژه مارتن دوگار، (1958–1881) نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات نوشته شدهاست. این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی میپردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف میکند. فرزند کوچک این خانواده، ژاک تیبو با روح سرکش و رام نشدنی اش سرنوشت خود را در دنیای پیرامونش میجوید و خانواده را ترک میگوید. او در تعامل با اندیشههای سوسیالیستی اش به تضاد با خوشبختی و زندگی ایدهآل در کنار کسی که دوستش دارد میرسد.
عدهای از هواخواهان رمان نویسی کلاسیک این رمان را بزرگترین رمان قرن بیستم میدانند.
در جریان بازدید رهبر انقلاب، سیدعلی خامنه ای، از سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران، حاشیه ای مرتبط با این رمان رخ داد، که به نقل از سایت khamenei.ir، به شرح زیر است:
“آقا رسیدند غرفهی انتشارات نیلوفر، مثل همه جا خوش و بش کردند و از تازهها سوال کردند. کتابی نظرشان را جلب کرد و پرسیدند این همان چهارجلدی قدیمی است؟ و جواب گرفتند بله. پرسیدند مترجمش چه کسی بود؟ گفتند ابوالحسن نجفی.
آقا گفت: آها ابوالحسن نجفی… بگذارید یک ماجرایی را تعریف کنم. سالها قبل ابوالحسن نجفی با آقای مرحوم حبیبی و چند نفر دیگر از بزرگان ادبیات آمدند پیش ما. من پرسیدم «شما مترجم “خانواده تیبو” هستید؟» آقای نجفی از اینکه من اسم این رمان را بلدم تعجب کردند. بعد که نشستیم من از رمان تعریف کردم و نقدی هم به ترجمه ایشان گفتم. آقای نجفی با تعجب بیشتر پرسید: «شما واقعا هر چهار جلد را خواندهاید؟ من اصلا فکرش را نمیکردم شما حتی اسمش را شنیده باشید!»
آقا با خنده ادامه داد: گفتم حالا خوانده بودم دیگر… خدا آقای ابوالحسن نجفی را بیامرزد. کتاب خانوادهی تیبو رمان خیلی خوبی بود که متاسفانه در حد قدرش معروف نشد.
خانواده تیبو رمان بلندی است که توسط روژه مارتن دوگار نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات نوشته شدهاست. این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی میپردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف میکند.”
درباره کتاب این رمان به صورت هشت کتاب منتشر شد که عناوین آنها به شرح زیر است:
دفترچه خاکستری ندامتگاه فصل گرم طبابت سورلینا مرگ پدر تابستان 1914 سرانجام این کتاب در ایران توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده و به چاپ چهارم رسیدهاست. ترجمه کتاب توسط ابوالحسن نجفی انجام شده و به صورت چهار مجلد ارائه شدهاست. بسیاری این ترجمه را گوهری در زبان فارسی میدانند. تصویرسازیهای کتاب توسط قباد شیوا انجام شدهاست و موخرهای به قلم آلبر کامو به ترجمه منوچهر بدیعی در انتهای کتاب آورده شدهاست.
موضوعات: دوس داشتنی, بیانات مقام معظم رهبری, کتاب, معرفی کتاب
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-23] [ 12:32:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|